- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۴۵۰۷
- شماره مطلب: ۹۱۲۲
-
چاپ
زینت منبرها
میشه با یک پرچم
یهجا هیئت باشه
میاد اونجا زهرا
حتی خلوت باشه
این کلام معصوم
زینت منبرهاس
دو نفر که باشن
سومیشون زهراس
شور و شوق روضهت
توی عرش اعلاس
جمعیت اینجا نیست
جمعیت اون بالاس
تو نگفته خوندی
حرف ناگفتم رو
فکر هیئت پر کرد
همۀ هفتهم رو
تا دیدم بیتابم
تا دیدم پردردم
فرشای هیئت رو
آب و جارو کردم
یه بساط چایی
گوشۀ میخونه
مجلسارو گرم کرد
عطر آبدارخونه
سرمو خم کردم
زیر پام عزت ریخت
خیر ببینه اونکه
تو چاییت تربت ریخت
اشکمو به زخمات
آقا هدیه کردم
خیلی وقتا شد که
تنها گریه کردم
اشکا و لبخندام
با خودت شد قسمت
حاجتم رو دادی
پای دیگ هیئت
زندگیمو دست
خودتون میسپارم
کفشارو جفت کردم
جفت و جور شد کارم
-
باید براى کرببلا، از نجف گذشت
باید نشست و از برکاتى چنین نوشت
تا روز حشر از حسناتى چنین نوشت
از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت
از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت
-
دیر شد آقا، چه شد پس کربلایم یا رضا؟
تا خداوندان شمایید و گدایانیم ما
در مسیر طوس، آهوی بیابانیم ما
پشت سقاخانهات دنبال درمانیم ما
سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما
زیر دین گنبد شاه خراسانیم ما
-
کوثر خوشگوار، دست شماست
هرکه را آسمانیاش کردند
در نگاه تو فانیاش کردند
هر که عطر و بوی تو داشت
غرق در مهربانیاش کردند
زینت منبرها
میشه با یک پرچم
یهجا هیئت باشه
میاد اونجا زهرا
حتی خلوت باشه
این کلام معصوم
زینت منبرهاس
دو نفر که باشن
سومیشون زهراس
شور و شوق روضهت
توی عرش اعلاس
جمعیت اینجا نیست
جمعیت اون بالاس
تو نگفته خوندی
حرف ناگفتم رو
فکر هیئت پر کرد
همۀ هفتهم رو
تا دیدم بیتابم
تا دیدم پردردم
فرشای هیئت رو
آب و جارو کردم
یه بساط چایی
گوشۀ میخونه
مجلسارو گرم کرد
عطر آبدارخونه
سرمو خم کردم
زیر پام عزت ریخت
خیر ببینه اونکه
تو چاییت تربت ریخت
اشکمو به زخمات
آقا هدیه کردم
خیلی وقتا شد که
تنها گریه کردم
اشکا و لبخندام
با خودت شد قسمت
حاجتم رو دادی
پای دیگ هیئت
زندگیمو دست
خودتون میسپارم
کفشارو جفت کردم
جفت و جور شد کارم