- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۱۷۴
- شماره مطلب: ۹۱۱۳
-
چاپ
مزار مادر سادات را جویم کجای تو؟
مدینه باز برگشتم به شهر با صفای تو
دوباره شد نصیبم از کرم، حال و هوای تو
مدینه ای گرامی شهر پیغمبر! قبولم کن
اگر چه دور بودم، از تو بودم آشنای تو
مدینه سالها مرغ دلم دور تو گردیده
تو میدانی که هر شب سوختم عمری به پای تو
اگر چه دور بودم از تو ای شهر رسول الله
دلم پیوسته بوده زائر صحن و سرای تو
مدینه آمدم، گویی هنوز آید به گوش من
صدای نالههای فاطمه از کوچههای تو
مدینه میهمانم، قبر زهرا را نشانم ده
مزار مادر سادات را جویم کجای تو؟
مدینه از شبی که فاطمه شد دفن در خاکت
بود دلگیرتر از خانۀ مولا فضای تو
مدینه تربت پنهان محسن را نشانم ده
کجا افتاده اوّل کشتۀ شیر خدای تو
مدینه گوییا میبینم اینجا تیر باران شد
به روی شانۀ عبّاس، جسم مجتبای تو
مدینه قبر فرزندان زهرا را تماشا کن
خراب افتاده قبر چار نجل مصطفای تو
مدینه اشک «میثم» را رسان بر تربت زهرا
که گرید روز و شب بر غربت خیرالنّسای تو
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
مزار مادر سادات را جویم کجای تو؟
مدینه باز برگشتم به شهر با صفای تو
دوباره شد نصیبم از کرم، حال و هوای تو
مدینه ای گرامی شهر پیغمبر! قبولم کن
اگر چه دور بودم، از تو بودم آشنای تو
مدینه سالها مرغ دلم دور تو گردیده
تو میدانی که هر شب سوختم عمری به پای تو
اگر چه دور بودم از تو ای شهر رسول الله
دلم پیوسته بوده زائر صحن و سرای تو
مدینه آمدم، گویی هنوز آید به گوش من
صدای نالههای فاطمه از کوچههای تو
مدینه میهمانم، قبر زهرا را نشانم ده
مزار مادر سادات را جویم کجای تو؟
مدینه از شبی که فاطمه شد دفن در خاکت
بود دلگیرتر از خانۀ مولا فضای تو
مدینه تربت پنهان محسن را نشانم ده
کجا افتاده اوّل کشتۀ شیر خدای تو
مدینه گوییا میبینم اینجا تیر باران شد
به روی شانۀ عبّاس، جسم مجتبای تو
مدینه قبر فرزندان زهرا را تماشا کن
خراب افتاده قبر چار نجل مصطفای تو
مدینه اشک «میثم» را رسان بر تربت زهرا
که گرید روز و شب بر غربت خیرالنّسای تو