- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
- بازدید: ۶۰۰۴
- شماره مطلب: ۹۰۴۶
-
چاپ
دهمین معنی زهرا، هادی است
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
ابری از جنس بهار و باران
به سر این برهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیر یک سایۀ توت آوردند
به در خانۀ آقا یک شهر
همگی دست قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سر سفرۀ زهرا امشب
محض لبخند تو قوت آوردند
آب و آیینه و قرآن این است
نوۀ شاه خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علی آل پیمبر باشد
چارمین نادعلی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواری کعبه یعنی
چارسو جانب حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دل ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دل ما برده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنام رضا آمده است
مغز بادام رضا آمده است
زلف تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحب مسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حال ما شکر خدا، بد نشود
جز نسیمی که پر از عطر شماست
کاش از کوچۀ ما رد نشود
دل من رفت به کویت گفتم
رفت تو کاش که آمد نشود
گرهام دست تو بود و واشد
کار دست تو نباشد، نشود
صدو ده مرتبه ممتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دریدن دارد
یا که انگشت بریدن دارد
مژهام خاک مسیرت را خورد
الحق این سرمه، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
ناز این زلف، خریدن دارد
دل من میتپد آقا، چه کنم
آهویی میل رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین افتادیم
بوسه از خاک تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصاف شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علی عالی اعلی، هادی است
دهمین معنی زهرا، هادی است
چینیام، آینهام، میشکنم
که ترک خوردهترین قلب منم
سامرای تو بنا شد اما
من پریشان امام حسنم
بعد تو وقف بقیع، کاش شود
عمر من صرف حرم ساختنم
حضرت هادی ما، مهدی کو؟
من اویسم به هوای قرنم
گریهام را به محرم برسان
کشتۀ روضۀ یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم الله
-
عشق اسطرلاب مردان خداست
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
-
ز اوج شانۀ او آسمان به خاک افتاد
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت
تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت
به دست قدرت خود، خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده ز رویی، جهان گلستان ساخت
-
ماه پر آفتاب
دلی دارم و خانۀ بوتراب است
سری دارم و خاک عالیجناب است
عوض کرده روز و شبم جای خود را
که ماهی دمیده پر از آفتاب است
-
ارمنی آمد و مسلمان شد
گرچه سرگرم کسب و کارش بود
نان خور رزق کار و بارش بود
او که با عالم خودش میساخت
روز و شب با غم خودش میساخت
دهمین معنی زهرا، هادی است
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
ابری از جنس بهار و باران
به سر این برهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیر یک سایۀ توت آوردند
به در خانۀ آقا یک شهر
همگی دست قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سر سفرۀ زهرا امشب
محض لبخند تو قوت آوردند
آب و آیینه و قرآن این است
نوۀ شاه خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علی آل پیمبر باشد
چارمین نادعلی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواری کعبه یعنی
چارسو جانب حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دل ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دل ما برده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنام رضا آمده است
مغز بادام رضا آمده است
زلف تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحب مسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حال ما شکر خدا، بد نشود
جز نسیمی که پر از عطر شماست
کاش از کوچۀ ما رد نشود
دل من رفت به کویت گفتم
رفت تو کاش که آمد نشود
گرهام دست تو بود و واشد
کار دست تو نباشد، نشود
صدو ده مرتبه ممتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دریدن دارد
یا که انگشت بریدن دارد
مژهام خاک مسیرت را خورد
الحق این سرمه، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
ناز این زلف، خریدن دارد
دل من میتپد آقا، چه کنم
آهویی میل رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین افتادیم
بوسه از خاک تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصاف شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علی عالی اعلی، هادی است
دهمین معنی زهرا، هادی است
چینیام، آینهام، میشکنم
که ترک خوردهترین قلب منم
سامرای تو بنا شد اما
من پریشان امام حسنم
بعد تو وقف بقیع، کاش شود
عمر من صرف حرم ساختنم
حضرت هادی ما، مهدی کو؟
من اویسم به هوای قرنم
گریهام را به محرم برسان
کشتۀ روضۀ یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بی کفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم الله