- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۲۵۵۹
- شماره مطلب: ۸۸۸۷
-
چاپ
بهشت
فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است
هرجا که میگویم حسین، آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنکه گفته این دنیا بهشت است
چشمی که از داغت نمیبارد جهنم
چشمی که از داغت شود دریا، بهشت است
ششگوشه را از ششجهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این کعبۀ زیبا، بهشت است
بالا و پایینی ندارد خانۀ تو
بالای سر فردوس و پایین پا، بهشت است
با جبر ما را عاشق خود کن که فردا
در اختیار حضرت زهرا، بهشت است
گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است
گفتیم زیر پای مادرها بهشت است
خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی که شعلههایش تا بهشت است
-
شمس و قمر
شیعه را عمری است دلخوش میکند، غم را ببین!
یازده ماهند حیرانش، محرم را ببین
بارها شمس و قمر را دیدهای، اما جدا
داخل یک قاب حالا هر دو با هم را ببین
-
آب از خودش خجل است
از ازل عشق، در دلم بوده
سایۀ بر سرم، علم بوده
خانۀ اولم حرم بوده
-
خدا به ماه رسانده ست دست دریا را
چنان که وقت عطش جرعهای گوارا را
طلب کنید فقط ساقی العطاشا را
هنوز جای علامت به شانۀ پدر است
سپرده زیر علم دست صاحبش ما را
بهشت
فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است
هرجا که میگویم حسین، آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آنکه گفته این دنیا بهشت است
چشمی که از داغت نمیبارد جهنم
چشمی که از داغت شود دریا، بهشت است
ششگوشه را از ششجهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این کعبۀ زیبا، بهشت است
بالا و پایینی ندارد خانۀ تو
بالای سر فردوس و پایین پا، بهشت است
با جبر ما را عاشق خود کن که فردا
در اختیار حضرت زهرا، بهشت است
گفتند زهرا زائر شبهای جمعه است
گفتیم زیر پای مادرها بهشت است
خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی که شعلههایش تا بهشت است