مشخصات شعر

«پروانۀ مرا ز نظرها نهان بسوز»

ای شعلۀ فراق! مرا بی امان بسوز

ای دل تو نیز بشکن و تا می‌توان بسوز

 

ای فکر! ناله سر کن و ‌آتش شو ‌ای قلم

ای مغز شعله‌ور شو و ‌ای استخوان بسوز

 

عطر و ضریح شاه دل است و سرشک من

ای اردهال! گریه‌کن، ‌ای اصفهان! بسوز

 

حیف است ‌ای دل از غم دنیا گداختن

همت کن و ز غربت شاه جهان بسوز

 

چون شمع آب شو، چو شرر پاره پاره شو

بر اهل بیت وحی چنین و چنان بسوز

 

معجر نماند و ماند دو چشمی ‌پر از سرشک

ای کعبه! بی لباس شو، ‌ای ناودان بسوز

 

افتاد شاه و نالۀ زینب به عرش رفت

آه ‌ای زمین به خاک شو، ‌ای آسمان بسوز

 

بر نیزه تکیه داد چو یاری به بر ندید

ای دوش عرش شرمی ‌زین داستان بسوز

 

فریاد العطش ز بیابان کربلا

از آسمان گذشت، پس ‌ای آسمان بسوز

 

معنی جواب آن غزل صائب است این

«پروانۀ مرا ز نظرها نهان بسوز»

 

«پروانۀ مرا ز نظرها نهان بسوز»

ای شعلۀ فراق! مرا بی امان بسوز

ای دل تو نیز بشکن و تا می‌توان بسوز

 

ای فکر! ناله سر کن و ‌آتش شو ‌ای قلم

ای مغز شعله‌ور شو و ‌ای استخوان بسوز

 

عطر و ضریح شاه دل است و سرشک من

ای اردهال! گریه‌کن، ‌ای اصفهان! بسوز

 

حیف است ‌ای دل از غم دنیا گداختن

همت کن و ز غربت شاه جهان بسوز

 

چون شمع آب شو، چو شرر پاره پاره شو

بر اهل بیت وحی چنین و چنان بسوز

 

معجر نماند و ماند دو چشمی ‌پر از سرشک

ای کعبه! بی لباس شو، ‌ای ناودان بسوز

 

افتاد شاه و نالۀ زینب به عرش رفت

آه ‌ای زمین به خاک شو، ‌ای آسمان بسوز

 

بر نیزه تکیه داد چو یاری به بر ندید

ای دوش عرش شرمی ‌زین داستان بسوز

 

فریاد العطش ز بیابان کربلا

از آسمان گذشت، پس ‌ای آسمان بسوز

 

معنی جواب آن غزل صائب است این

«پروانۀ مرا ز نظرها نهان بسوز»

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×