- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۳۴۸۱
- شماره مطلب: ۷۷۳۸
-
چاپ
رقیۀ موسی بن جعفر
روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل روز آمدنت، روز خواهر است
شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است
امشب به اعتبار روایات ماندهام
میلاد توست یا شب میلاد کوثر است
وقتی پس از کریم، تو تنها کریمهای
اسم تو با امام حسن حاصلش زر است
از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این
از خواهری که این همه عشق برادر است
دریاچۀ نمک سندش؛ بین اهلبیت
آری طعام سفرۀ تو با نمکتر است
پس قلب این کویر به شوق تو میتپد
وقتی که کوه خضر برای تو منبر است
امشب حساب کردهام از خانه تا ضریح
به نیت امام رضا هشت تا در است
با این حساب باز دل بیقرار من
آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است
جمع دل من و دل هرکس به غیر تو
در بین صحن، آینه جمع مکسر است
«ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند» هدیۀ ما باز هم سر است
جای بقیع و آنهمه قبری که خاکی است
دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است
او هم شبی درست پدر را ندیده است
معصومه هم رقیۀ موسی بن جعفر است
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
رقیۀ موسی بن جعفر
روز تولدت به غلط روز دختر است
در اصل روز آمدنت، روز خواهر است
شادند از حضور تو اهل جهان ولی
خوشحالی امام رضا جور دیگر است
امشب به اعتبار روایات ماندهام
میلاد توست یا شب میلاد کوثر است
وقتی پس از کریم، تو تنها کریمهای
اسم تو با امام حسن حاصلش زر است
از هر چه بگذریم نشد بگذریم از این
از خواهری که این همه عشق برادر است
دریاچۀ نمک سندش؛ بین اهلبیت
آری طعام سفرۀ تو با نمکتر است
پس قلب این کویر به شوق تو میتپد
وقتی که کوه خضر برای تو منبر است
امشب حساب کردهام از خانه تا ضریح
به نیت امام رضا هشت تا در است
با این حساب باز دل بیقرار من
آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است
جمع دل من و دل هرکس به غیر تو
در بین صحن، آینه جمع مکسر است
«ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند» هدیۀ ما باز هم سر است
جای بقیع و آنهمه قبری که خاکی است
دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است
او هم شبی درست پدر را ندیده است
معصومه هم رقیۀ موسی بن جعفر است