- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۳۴۰۳
- شماره مطلب: ۷۷۱۵
-
چاپ
ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش
یک روز پی کسبی و در فکر معاشی
یک روز شدی غرق تماشای حواشی
ای طالب طوف نوۀ زادۀ کعبه
وقتش نشده تا که سرت را بتراشی؟
این رسم، کجا رسم تمنای نگار است؟
بی زحمت و بی خدمت و بی سعی و تلاشی،
گمراه بمان، لیک بدان منتظرت هست
تو منتظر یار، چه باشی چه نباشی
جانم به فدای شهدایی که پی یار
گشتند سر کوی عقیله، متلاشی
پروانه به پروانه همه شعله خریدند
تا اینکه نیفتد به رخ شمع خراشی
ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش
تا بر جگر شعلهورش اشک بپاشی
دیر آمدهای، زود برو از روی جسمش
ای که ته گودال به دنبال عباشی
-
مور و سلیمان
وقتی گناه شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
-
زینت دوش تو حسین و حسن
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقار برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد، که هر دو زیبنده است
-
تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست
رنگ از چهره پریده است، خودت میدانی
عرق شرم چکیده است، خودت میدانی
پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دست یاری طلبیده است، خودت میدانی
-
کرب و بلاییام کن
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش
یک روز پی کسبی و در فکر معاشی
یک روز شدی غرق تماشای حواشی
ای طالب طوف نوۀ زادۀ کعبه
وقتش نشده تا که سرت را بتراشی؟
این رسم، کجا رسم تمنای نگار است؟
بی زحمت و بی خدمت و بی سعی و تلاشی،
گمراه بمان، لیک بدان منتظرت هست
تو منتظر یار، چه باشی چه نباشی
جانم به فدای شهدایی که پی یار
گشتند سر کوی عقیله، متلاشی
پروانه به پروانه همه شعله خریدند
تا اینکه نیفتد به رخ شمع خراشی
ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش
تا بر جگر شعلهورش اشک بپاشی
دیر آمدهای، زود برو از روی جسمش
ای که ته گودال به دنبال عباشی