- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۲۷۸۴
- شماره مطلب: ۷۶۷۵
-
چاپ
اذن طواف مرقد ششگوشه دست توست
از عالمی بریدم و اینجا رسیدهام
یک عمر بال و پر زدم، اما رسیدهام
این قطعه با تمام زمین فرق میکند
انگار من به عرش معلّی رسیدهام
با قلب من تمام حرم حرف میزند
شاید دگر به عالم معنا رسیدهام
از این به بعد صحبت لبتشنگی خطاست
وقتی به پایبوسی دریا رسیدهام
کی بی شفای این دل درمانده میروم؟
حالا که من به صحن مسیحا رسیدهام
من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
با یک نگاه خود بگو آیا رسیدهام؟
توفیق خاکبوسی تو لطف خواهریست
اینجا به فضل دختر موسی رسیدهام
قلبم کبوتر حرم زینب قم است
در هر سلام منتظر یک علیکم است
مهر تو را زلالی باران نوشتهاند
فردوس را، ز خاک خراسان نوشتهاند
با هر ترنم «و أنا من شروطها»
حب تو را قبولی ایمان نوشتهاند
ای مهربان! تبسم هر روزۀ تو را
صبح سپیدِ مردم ایران نوشتهاند
در سایۀ تجلی شمس الشموسیات
خورشید را چراغ شبستان نوشتهاند
وقت طواف قبلۀ هفتم رسیده است
ما را، ز خیل گوشهنشینان نوشتهاند
بسته به چشمهای تو شد سرنوشت ما
یک خندۀ رضایت تو شد بهشت ما
هر کس به یک نگاه تو دل داد یا رضا
از بند غصهها شده آزاد یا رضا
بار نخست از سوی آزادی آمدم
اما دلم به دام تو افتاد یا رضا
از مرقد کریمه رسیدم که شد دلم
یک یا کریم صحن گهرشاد، یا رضا
با هر فراز جامعه شد همصدای من
در صحن جامع رضوی، باد یا رضا
من را بس است مرحمت گوشهچشمیات
در بین حجرههای پریزاد یا رضا
در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم
از بس کنار پنجره فولاد یا رضا
حرف از زیارت و حرم و کربلا زدم
گفتم ز عیدی و شب میلاد یا رضا
من دست خالی آمدهام، توشه دست توست
اذن طواف مرقد ششگوشه دست توست
بند آمده زبان ز شکوه زبانزدت
بسته دخیل عالم هستی به گنبدت
باب الاجابت همۀ اهل عالم است
حلقه به حلقه، پنجره فولاد مرقدت
بر تار و پود فرش حرم خورده دل گره
از بس گرهگشا شده هر رفت و آمدت
«باب الجواد، راه ورودی به قلب توست»
امشب شفیع ما شده جود محمدت
تا هست روضۀ تو به جنت چه حاجتیست؟
دارد بهشت، حسرت دیدار مشهدت
بیتالحرام در نظرم جلوه میکند
وقت طواف ارض و سما گرد گنبدت
دارد زیارت تو ثواب هزار حج
جانم فدای نام تو «یا ثامن الحجج»
ای آفتاب جود و سخا أیها الرئوف
آئینۀ امید و رجا أیها، الرئوف
تو ملجأ توسل هر دلشکستهای
امشب بگیر دست مرا، أیها الرئوف
دیدم به محضر تو رسیدهست شاعری
حتی گرفت از تو عبا، أیها الرئوف
خود را به حلقههای ضریح تو بسته است
درماندهای برای شفا، أیها الرئوف
در این حرم ملائکه هم از نگاه تو
دارند التماس دعا، أیها الرئوف
میگفت عارفی که خدا را قسم دهیم
امشب همه به حق تو، یا أیها الرئوف
حالا کنار پنجره فولاد آمدیم
با اشک و آه و شور و نوا، أیها الرئوف
اذن عروج تا ملکوتم به دست توست
جا ماندهایم از شهدا، أیها الرئوف
ما را به روز حشر و جزا رو سپید کن
این کشتگان عشق خودت را شهید کن
-
اربعین بیقراری
نوای ناله و غمها: رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بیقراری
همه برگشتهاند اما رقیه
-
روضهخوان ارباب
با نالۀ یا حسین بیتاب شدی
از داغ لب تشنۀ او آب شدی
با زمزمههای «أو سمعتم بغریب»
یک عمر تو روضهخوان ارباب شدی
-
کوثر بیقرینه
ای کوثر بیقرینۀ ثارالله
آرام و قرار سینۀ ثارالله
در صبر و شکوه و استقامت، یکتا
آیینۀ حق! سکینۀ ثارالله
-
فاطمهمذهب
در جمع ملائک مقرب هستی
از روز ازل فاطمهمذهب هستی
شد محو جمال کبریایی جانت
محبوب دل حسین و زینب هستی
اذن طواف مرقد ششگوشه دست توست
از عالمی بریدم و اینجا رسیدهام
یک عمر بال و پر زدم، اما رسیدهام
این قطعه با تمام زمین فرق میکند
انگار من به عرش معلّی رسیدهام
با قلب من تمام حرم حرف میزند
شاید دگر به عالم معنا رسیدهام
از این به بعد صحبت لبتشنگی خطاست
وقتی به پایبوسی دریا رسیدهام
کی بی شفای این دل درمانده میروم؟
حالا که من به صحن مسیحا رسیدهام
من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
با یک نگاه خود بگو آیا رسیدهام؟
توفیق خاکبوسی تو لطف خواهریست
اینجا به فضل دختر موسی رسیدهام
قلبم کبوتر حرم زینب قم است
در هر سلام منتظر یک علیکم است
مهر تو را زلالی باران نوشتهاند
فردوس را، ز خاک خراسان نوشتهاند
با هر ترنم «و أنا من شروطها»
حب تو را قبولی ایمان نوشتهاند
ای مهربان! تبسم هر روزۀ تو را
صبح سپیدِ مردم ایران نوشتهاند
در سایۀ تجلی شمس الشموسیات
خورشید را چراغ شبستان نوشتهاند
وقت طواف قبلۀ هفتم رسیده است
ما را، ز خیل گوشهنشینان نوشتهاند
بسته به چشمهای تو شد سرنوشت ما
یک خندۀ رضایت تو شد بهشت ما
هر کس به یک نگاه تو دل داد یا رضا
از بند غصهها شده آزاد یا رضا
بار نخست از سوی آزادی آمدم
اما دلم به دام تو افتاد یا رضا
از مرقد کریمه رسیدم که شد دلم
یک یا کریم صحن گهرشاد، یا رضا
با هر فراز جامعه شد همصدای من
در صحن جامع رضوی، باد یا رضا
من را بس است مرحمت گوشهچشمیات
در بین حجرههای پریزاد یا رضا
در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم
از بس کنار پنجره فولاد یا رضا
حرف از زیارت و حرم و کربلا زدم
گفتم ز عیدی و شب میلاد یا رضا
من دست خالی آمدهام، توشه دست توست
اذن طواف مرقد ششگوشه دست توست
بند آمده زبان ز شکوه زبانزدت
بسته دخیل عالم هستی به گنبدت
باب الاجابت همۀ اهل عالم است
حلقه به حلقه، پنجره فولاد مرقدت
بر تار و پود فرش حرم خورده دل گره
از بس گرهگشا شده هر رفت و آمدت
«باب الجواد، راه ورودی به قلب توست»
امشب شفیع ما شده جود محمدت
تا هست روضۀ تو به جنت چه حاجتیست؟
دارد بهشت، حسرت دیدار مشهدت
بیتالحرام در نظرم جلوه میکند
وقت طواف ارض و سما گرد گنبدت
دارد زیارت تو ثواب هزار حج
جانم فدای نام تو «یا ثامن الحجج»
ای آفتاب جود و سخا أیها الرئوف
آئینۀ امید و رجا أیها، الرئوف
تو ملجأ توسل هر دلشکستهای
امشب بگیر دست مرا، أیها الرئوف
دیدم به محضر تو رسیدهست شاعری
حتی گرفت از تو عبا، أیها الرئوف
خود را به حلقههای ضریح تو بسته است
درماندهای برای شفا، أیها الرئوف
در این حرم ملائکه هم از نگاه تو
دارند التماس دعا، أیها الرئوف
میگفت عارفی که خدا را قسم دهیم
امشب همه به حق تو، یا أیها الرئوف
حالا کنار پنجره فولاد آمدیم
با اشک و آه و شور و نوا، أیها الرئوف
اذن عروج تا ملکوتم به دست توست
جا ماندهایم از شهدا، أیها الرئوف
ما را به روز حشر و جزا رو سپید کن
این کشتگان عشق خودت را شهید کن