- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۱۳۴۴
- شماره مطلب: ۷۶۴۷
-
چاپ
نور تو
به پاى درد و دل بنده، چاه کم آورد
مقابل جگر من که آه کم آورد
به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن من
ولى مقابل این بارگاه کم آورد
تمام شد رمضان تازه ما شروع شدیم
به شب نشینى عشاق، ماه کم آورد
به بارگاه کریمت گناهکار آمد
ولى ببخش اگر که گناه کم آورد
شدم شبیه به «جون» غروب عاشورا
کنار نور تو، رنگ سیاه کم آورد
اگر نگاه کنى کم میآورم حتما
زهیر در قِبل یک نگاه کم آورد
براى کوه گناهى به کاه راضى شد
بدا به حال هر آنکس که کاه کم آورد
خدا زیاد کند بین توبهها کم را
زمان توبه چه خوب ست گاه کم آورد
زمان توبۀ من هم نریخت گریه من
همینکه رفت دم قتلگاه، کم آورد
خودت بیا و بگو یا على، بلندم کن
دوباره بندۀ تو بین راه کم آورد
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
نور تو
به پاى درد و دل بنده، چاه کم آورد
مقابل جگر من که آه کم آورد
به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن من
ولى مقابل این بارگاه کم آورد
تمام شد رمضان تازه ما شروع شدیم
به شب نشینى عشاق، ماه کم آورد
به بارگاه کریمت گناهکار آمد
ولى ببخش اگر که گناه کم آورد
شدم شبیه به «جون» غروب عاشورا
کنار نور تو، رنگ سیاه کم آورد
اگر نگاه کنى کم میآورم حتما
زهیر در قِبل یک نگاه کم آورد
براى کوه گناهى به کاه راضى شد
بدا به حال هر آنکس که کاه کم آورد
خدا زیاد کند بین توبهها کم را
زمان توبه چه خوب ست گاه کم آورد
زمان توبۀ من هم نریخت گریه من
همینکه رفت دم قتلگاه، کم آورد
خودت بیا و بگو یا على، بلندم کن
دوباره بندۀ تو بین راه کم آورد