- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۲۱۵۳۶
- شماره مطلب: ۷۶۳۸
-
چاپ
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر
از همان لحظه که بر فرق تو شمشیر آمد
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد
شیر، تجویز به درمان سرت کرد طبیب
هر که آمد به ملاقات تو، با شیر آمد
صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا
که به میدان، پسرى با پدرى پیر آمد
قدر یک جرعه ازین شیر، اگر داشت رباب
طفل میماند، ولى حرمله با تیر آمد
-
مرحمت مادر
قبلهام روى تو و خانۀ تو جاى من است
یاحسین ورد زبان من و لبهاى من است
مرده آرند به هر مجلس تو ، زنده شود
محفل روضۀ تو وادى سیناى من است
-
صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا
نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر
از همان لحظه که بر فرقِ تو شمشیر آمد
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد
-
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
زهر افتاده به جان جگرم، مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم، مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعلهورم، مهدی جان
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر
از همان لحظه که بر فرق تو شمشیر آمد
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد
شیر، تجویز به درمان سرت کرد طبیب
هر که آمد به ملاقات تو، با شیر آمد
صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا
که به میدان، پسرى با پدرى پیر آمد
قدر یک جرعه ازین شیر، اگر داشت رباب
طفل میماند، ولى حرمله با تیر آمد