مشخصات شعر

آینۀ پاک دست‌ها

تردید داشت بال شود یا که دست‌ها

حالا که هیچ‌کس به تو حالا که دست‌ها

 

تردید داشت نور شود یا فرشته یا

تردید داشت که بالا که بالا که دست‌ها

 

آمد نشست بر هیجان دو شانه‌اش

تا سطر سطر حادثه‌ای را که دست‌ها

 

تردید نه، نداشت که چشم‌انتظار بود

دیگر نمی‌شناخت سر از پا که دست‌ها

 

تقدیم می‌شدند به فرزند ماهتاب

با شوق شکر گفت خدا را که دست‌ها

 

آهسته گفت: مشک، علم، نیزه، تیر، اشک

 مشک انتخاب شد که به دریا که دست‌ها

 

پرواز می‌کنند چنان‌که فرشته‌ها

 راهی نمی‌برند به آنجا که دست‌ها

 

ای ماه کاروان عطش راه سرخ تو

تکثیر شد در آینۀ پاک دست‌ها

آینۀ پاک دست‌ها

تردید داشت بال شود یا که دست‌ها

حالا که هیچ‌کس به تو حالا که دست‌ها

 

تردید داشت نور شود یا فرشته یا

تردید داشت که بالا که بالا که دست‌ها

 

آمد نشست بر هیجان دو شانه‌اش

تا سطر سطر حادثه‌ای را که دست‌ها

 

تردید نه، نداشت که چشم‌انتظار بود

دیگر نمی‌شناخت سر از پا که دست‌ها

 

تقدیم می‌شدند به فرزند ماهتاب

با شوق شکر گفت خدا را که دست‌ها

 

آهسته گفت: مشک، علم، نیزه، تیر، اشک

 مشک انتخاب شد که به دریا که دست‌ها

 

پرواز می‌کنند چنان‌که فرشته‌ها

 راهی نمی‌برند به آنجا که دست‌ها

 

ای ماه کاروان عطش راه سرخ تو

تکثیر شد در آینۀ پاک دست‌ها

۱ نظر
 
  • شمیم ۱۳۹۵/۰۱/۲۱

    خوب هست ولی بهتر از این هم میشد شعر گفت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×