- تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۸/۲۵
- بازدید: ۴۸۹۵
- شماره مطلب: ۷۵
-
چاپ
بند اول از ترکیب بند محتشم کاشانی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامیِ ارکان عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پروردۀ کنار رسول خدا، حسین
-
بند دوازدهم از ترکیب بند محتشم کاشانی
ای چرخ، غافلی که چه بیداد کردهای
وز کین چهها در این ستم آبادکردهای
بر طعنت این بس است، که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کردهای
-
بند یازدهم از ترکیب بند محتشم کاشانی
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانۀ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
-
بند دهم از ترکیب بند محتشم کاشانی
کای مونس شکسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطۀ عقوبت اهل جفا ببین
-
بند نهم از ترکیب بند محتشم کاشانی
این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از میان رسانده به گردون حسین توست
بند اول از ترکیب بند محتشم کاشانی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامیِ ارکان عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پروردۀ کنار رسول خدا، حسین