- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۳۴۵۲
- شماره مطلب: ۷۴۰۹
-
چاپ
«ری» را حسینیۀ زهرا میکنی تو
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
با خاک زیر پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن میآید از صحن و سرایت
تعظیم دارد سبزی گلدستههایت
با چشمهای خود گره وا میکنی تو
میآیی و در عشق، غوغا میکنی تو
با مقدمت این چشمه، دریا میکنی تو
«ری» را حسینیۀ زهرا میکنی تو
ما تا قیامت خاک بوس این حریمیم
مدیون احسان تو، آقای کریمیم
عبدالعظیمی عاشق پروردگاری
بر آستان قرب حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصاف تو آری
«تو مهر تأیید از امام خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق ز یاران امام هادی هستی
ما را تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتۀ ما یاد کردی
در خاک ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تو را زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم و آقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینهزنان دور مزارت گریه کردیم
شاید تسلای دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگیها در بیاییم
صحن و سرای تو دیار گریهکنهاست
هرگوشه از صحنت مزار گریهکنهاست
صحنت شب جمعه قرار گریهکنهاست
چون مادری در انتظار گریهکنهاست
دلداده و سرگشتهایم، الحمدلله
ما یار مادر گشتهایم، الحمدلله
با یک سلام از کوی تو پر باز کردیم
تا گوشۀ صحن حسین پرواز کردیم
سیر و سلوک عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا، تنها حسین است
زیباترین ذکر لب زهرا، حسین است
شبهای جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر شکایتها ز روز جنگ دارد
گوید چرا روی تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضههایت پیر کردی
مثل خودم زیر لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ابرویت به هم ریخت
با هر تکان ضربه گیسویت به هم ریخت
خوردی زمین و وضع پهلویت به هم ریخت
آتش گرفتی، حالت رویت به هم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیر دست و پا شدی تو
بر نیزهها و نیزهدار پست لعنت
بر آنکه راه حنجرت را بست لعنت
بر خیزران و تشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تو را بشکست لعنت
با هر تکان خیزران، زینب زمین خورد
از تشت افتاد و سرت با لب زمین خورد
-
صلابت حیدری
تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما
قربان چهرهات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما
-
پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد
کعبه میخواست که دل را ز بتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد
-
آیههای کوثر
برخیز ای جوان! سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیدهای، پر خود بر زمین مکش
ای مادریتر از همه، کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
-
خسوف قمر
عدهای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش، خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
«ری» را حسینیۀ زهرا میکنی تو
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
با خاک زیر پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن میآید از صحن و سرایت
تعظیم دارد سبزی گلدستههایت
با چشمهای خود گره وا میکنی تو
میآیی و در عشق، غوغا میکنی تو
با مقدمت این چشمه، دریا میکنی تو
«ری» را حسینیۀ زهرا میکنی تو
ما تا قیامت خاک بوس این حریمیم
مدیون احسان تو، آقای کریمیم
عبدالعظیمی عاشق پروردگاری
بر آستان قرب حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصاف تو آری
«تو مهر تأیید از امام خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق ز یاران امام هادی هستی
ما را تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتۀ ما یاد کردی
در خاک ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تو را زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم و آقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینهزنان دور مزارت گریه کردیم
شاید تسلای دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگیها در بیاییم
صحن و سرای تو دیار گریهکنهاست
هرگوشه از صحنت مزار گریهکنهاست
صحنت شب جمعه قرار گریهکنهاست
چون مادری در انتظار گریهکنهاست
دلداده و سرگشتهایم، الحمدلله
ما یار مادر گشتهایم، الحمدلله
با یک سلام از کوی تو پر باز کردیم
تا گوشۀ صحن حسین پرواز کردیم
سیر و سلوک عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا، تنها حسین است
زیباترین ذکر لب زهرا، حسین است
شبهای جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر شکایتها ز روز جنگ دارد
گوید چرا روی تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضههایت پیر کردی
مثل خودم زیر لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ابرویت به هم ریخت
با هر تکان ضربه گیسویت به هم ریخت
خوردی زمین و وضع پهلویت به هم ریخت
آتش گرفتی، حالت رویت به هم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیر دست و پا شدی تو
بر نیزهها و نیزهدار پست لعنت
بر آنکه راه حنجرت را بست لعنت
بر خیزران و تشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تو را بشکست لعنت
با هر تکان خیزران، زینب زمین خورد
از تشت افتاد و سرت با لب زمین خورد