- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۲۱۳۱
- شماره مطلب: ۷۳۹۸
-
چاپ
گریۀ بی صدا
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست!
غیر مشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
بغضهایم کجا دخیل شوند؟
پس ضریحت کجاست آقاجان؟
روضهخوانها چرا نمیخوانند؟
گریهها بی صداست آقاجان
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش میشد که دانهای گیرم
امشب از دست مهربان شما
حرف گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند!
حیف آن چاهها که حیدر کند!
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبتها
این مدینه چه خوب جبران کرد!
کاش ایران میآمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران میآمدی آقا
ملک ری قبلۀ ولا میشد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهدالصادقی بنا میشد
کاش ایران میآمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطر یاس عبایتان را داشت
کاش ایران میآمدی آقا
مردمش رأفت و حیا دارند
ریسمان دست هم نمیبندند
همه دلهای با صفا دارند
کاش ایران میآمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیر
عدهای نانجیب افتادید
کاش ایران میآمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمیدارند
کاش ایران میآمدی آقا
نوکری تو کم ثوابی نیست
همه جا از فضائلت گویند
صحبت از مجلس شرابی نیست
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
گریۀ بی صدا
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست!
غیر مشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
بغضهایم کجا دخیل شوند؟
پس ضریحت کجاست آقاجان؟
روضهخوانها چرا نمیخوانند؟
گریهها بی صداست آقاجان
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش میشد که دانهای گیرم
امشب از دست مهربان شما
حرف گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند!
حیف آن چاهها که حیدر کند!
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبتها
این مدینه چه خوب جبران کرد!
کاش ایران میآمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران میآمدی آقا
ملک ری قبلۀ ولا میشد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهدالصادقی بنا میشد
کاش ایران میآمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطر یاس عبایتان را داشت
کاش ایران میآمدی آقا
مردمش رأفت و حیا دارند
ریسمان دست هم نمیبندند
همه دلهای با صفا دارند
کاش ایران میآمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیر
عدهای نانجیب افتادید
کاش ایران میآمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمیدارند
کاش ایران میآمدی آقا
نوکری تو کم ثوابی نیست
همه جا از فضائلت گویند
صحبت از مجلس شرابی نیست