- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۸۶۲
- شماره مطلب: ۷۳۹۲
-
چاپ
قیمت گوهر
یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد
شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد
آتش گرفت بار دگر خانۀ علی
شاید به ضربۀ لگدی در شکسته شد
بین نماز بر سر و رویش که ریختند
گویا نماز سبط پیمبر شکسته شد
ای کاش میگذاشت که عمامه سر کند
خیرالعباد بین همه سرشکسته شد
یک روز بین کوچه علی را کشیدهاند
حالا غرور حضرت جعفر شکسته شد
جز ناسزا نمی شنود از زبانشان
در بین راه حرمت مادر شکسته شد
باید قسم مگر بخورد؟ صادق است او
در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد
یک پیرمرد، پای پیاده، به روی خاک
قدی خمیده داشت که دیگر شکسته شد
سیلی به خانوادۀ او خورد؟ نه نخورد
اصلا سرِ کسی سر معبر شکسته شد؟
پای پیاده در پس مرکب دوید و گفت
عمه رقیهام چقدر پرشکسته شد
در کربلا به نالۀ محزون سه ساله گفت:
«سقا که رفت حرمت معجر شکسته شد
بابا نگاه کن که چنان زجر زد مرا
دندان من شبیه تو دلبر، شکسته شد»
-
خادمی خانهات با خضر و نوح و آدم است
پشت میخانه نشستم، غرق شور و شادیام
از خراب آباد این دل در پی آبادیام
هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم
سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادیام
-
میرسد بوی ماه غصه و غم
کوری چشم دشمنان بتول
ربّ تو را خوانده جان و نفس رسول
گفت احمد که حج و صوم و صلاه
با ولای تو میشود مقبول
-
رزق نوکر
شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت
با دست بشکسته مرا روزیخور این در نوشت
هرگز نمیکردم گمان اینجا مرا راهم دهند
نام مرا در بین نوکرها خودش آخر نوشت
-
کربلایم نمیبری؟
روسیاه آمدم، فقیر توام
تشنۀ جامی از غدیر توام
در دو عالم شریف و محترمم
تا زمانی که من حقیر توام
قیمت گوهر
یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد
شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد
آتش گرفت بار دگر خانۀ علی
شاید به ضربۀ لگدی در شکسته شد
بین نماز بر سر و رویش که ریختند
گویا نماز سبط پیمبر شکسته شد
ای کاش میگذاشت که عمامه سر کند
خیرالعباد بین همه سرشکسته شد
یک روز بین کوچه علی را کشیدهاند
حالا غرور حضرت جعفر شکسته شد
جز ناسزا نمی شنود از زبانشان
در بین راه حرمت مادر شکسته شد
باید قسم مگر بخورد؟ صادق است او
در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد
یک پیرمرد، پای پیاده، به روی خاک
قدی خمیده داشت که دیگر شکسته شد
سیلی به خانوادۀ او خورد؟ نه نخورد
اصلا سرِ کسی سر معبر شکسته شد؟
پای پیاده در پس مرکب دوید و گفت
عمه رقیهام چقدر پرشکسته شد
در کربلا به نالۀ محزون سه ساله گفت:
«سقا که رفت حرمت معجر شکسته شد
بابا نگاه کن که چنان زجر زد مرا
دندان من شبیه تو دلبر، شکسته شد»