- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۹۷۰
- شماره مطلب: ۷۳۸۷
-
چاپ
گودال خون
در آشیانه، مرغ آمینی پرش ریخت
گرم نیایش بود و دشمن بر سرش ریخت
در کوچه با پای برهنه، دست بسته
آهی کشید و روضه از چشم ترش ریخت
روزی که آتش در سرایش شعلهور شد
اشکی به یاد مادر غم پرورش ریخت
در سنگری مابین دشمن بود و مادر
آن در شکست و سوخت و روی سرش ریخت
در کربلا ریگ بیابان دور ارباب
گودال خون شد، نیزه هم بر پیکرش ریخت
روح از تنش با قتل صبر آرام میرفت
تا اینکه شمر آمد نظام حنجرش ریخت
پیش سرش در شام، دشمن باده خورد و
آنچه که باقی ماند را روی سرش ریخت
از بین آن نامحرمان مست، یک آن
مردی کنیزی خواست، قلب دخترش ریخت
-
دردهای بی شمار
هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام
راه افتاده برای خاکبوسی امام
آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر
پا به پای اربعینیها به قصد یک سلام
-
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ای که بر جودت سلیمان نبی رو میزند
روبروی گنبد تو نوح زانو میزند
صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو میزند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو میزند؟
-
به حجره روضۀ عطشان کربلا داری
تویی که جود و عطا بر امامها داری
چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟
جواد فاطمه، ارث از کریمِ او بردی
غریبِ خانه شدن را ز مجتبا داری
-
عرش فتاده از فرس
کاش کمی صرف خدا میشدم
از همه جز خدا، جدا میشدم
کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»
علیه نفس خویش پا میشدم
گودال خون
در آشیانه، مرغ آمینی پرش ریخت
گرم نیایش بود و دشمن بر سرش ریخت
در کوچه با پای برهنه، دست بسته
آهی کشید و روضه از چشم ترش ریخت
روزی که آتش در سرایش شعلهور شد
اشکی به یاد مادر غم پرورش ریخت
در سنگری مابین دشمن بود و مادر
آن در شکست و سوخت و روی سرش ریخت
در کربلا ریگ بیابان دور ارباب
گودال خون شد، نیزه هم بر پیکرش ریخت
روح از تنش با قتل صبر آرام میرفت
تا اینکه شمر آمد نظام حنجرش ریخت
پیش سرش در شام، دشمن باده خورد و
آنچه که باقی ماند را روی سرش ریخت
از بین آن نامحرمان مست، یک آن
مردی کنیزی خواست، قلب دخترش ریخت