- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۵۸۹۵
- شماره مطلب: ۷۳۸۶
-
چاپ
روضۀ شاه عالمین از اوست
شکر حق شیعهایم و معتقدیم
شیعگی جز مرام صادق نیست
به خدا شیعه نیست آنکه مدام
خاکبوس امام صادق نیست
یادگاری اوست «عاشورا»
روضۀ شاه عالمین از اوست
اول صبح، رو به کرببلا
«السلام علی الحسین» از اوست
دل ما از مصیبتش خون است
غرق اشک است چشم عاشق ما
به کجا میبرند نیمۀ شب
پابرهنه، امام صادق ما
در نماز شب است این آقا
یا که مشغول خواندن قرآن
کاش میشد کمی نگه دارید
حرمت موی او، مسلمانان
دشمن آل مرتضی هربار
می رسد تا به اهل بیت انگار
یا لگد میزند به در، یا که
میپرد بی اجازه از دیوار
مگر اهل کجاست ابن ربیع؟
این قدر بی حیاست این ملعون
بی ادب از چه روی لبهایش
طعنه و ناسزاست این ملعون
حرمت پیر را شکسته، ببین
دست حیدر دوباره بسته شده
باز کوچه، کشان کشان بردن
او از این اتفاق خسته شده
کوچه لغزنده است، مولامان
از دل مرتضی خبر دارد
گفت حتما به همسرش که نیا
پی من آمدن خطر دارد
در همین کوچه یا حوالی آن
شد لگد مال دشمنان، قرآن
در همین کوچه بود با سیلی
گم شده گوشوار مادرمان
-
دردهای بی شمار
هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام
راه افتاده برای خاکبوسی امام
آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر
پا به پای اربعینیها به قصد یک سلام
-
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ای که بر جودت سلیمان نبی رو میزند
روبروی گنبد تو نوح زانو میزند
صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو میزند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو میزند؟
-
به حجره روضۀ عطشان کربلا داری
تویی که جود و عطا بر امامها داری
چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟
جواد فاطمه، ارث از کریمِ او بردی
غریبِ خانه شدن را ز مجتبا داری
-
عرش فتاده از فرس
کاش کمی صرف خدا میشدم
از همه جز خدا، جدا میشدم
کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»
علیه نفس خویش پا میشدم
روضۀ شاه عالمین از اوست
شکر حق شیعهایم و معتقدیم
شیعگی جز مرام صادق نیست
به خدا شیعه نیست آنکه مدام
خاکبوس امام صادق نیست
یادگاری اوست «عاشورا»
روضۀ شاه عالمین از اوست
اول صبح، رو به کرببلا
«السلام علی الحسین» از اوست
دل ما از مصیبتش خون است
غرق اشک است چشم عاشق ما
به کجا میبرند نیمۀ شب
پابرهنه، امام صادق ما
در نماز شب است این آقا
یا که مشغول خواندن قرآن
کاش میشد کمی نگه دارید
حرمت موی او، مسلمانان
دشمن آل مرتضی هربار
می رسد تا به اهل بیت انگار
یا لگد میزند به در، یا که
میپرد بی اجازه از دیوار
مگر اهل کجاست ابن ربیع؟
این قدر بی حیاست این ملعون
بی ادب از چه روی لبهایش
طعنه و ناسزاست این ملعون
حرمت پیر را شکسته، ببین
دست حیدر دوباره بسته شده
باز کوچه، کشان کشان بردن
او از این اتفاق خسته شده
کوچه لغزنده است، مولامان
از دل مرتضی خبر دارد
گفت حتما به همسرش که نیا
پی من آمدن خطر دارد
در همین کوچه یا حوالی آن
شد لگد مال دشمنان، قرآن
در همین کوچه بود با سیلی
گم شده گوشوار مادرمان