- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۳۶۸
- شماره مطلب: ۷۲۳۱
-
چاپ
ام الوفا
وقتی که با صدای رسا گریه میکند
گویا تمام کرب و بلا گریه میکند
راحت بخواب، مشک تو خالی نمانده است
مادر نشسته مشک تو را گریه میکند
با یاد دستهای تو هی سینه میزند
زیر علم برای شما گریه میکند
وقتی به روی فرق سرش مُشک میزند
حتما از آن عمود جفا گریه میکند
مادر فدای روی خجالت کشیدهات
زهرا برای تو به خدا گریه میکند
مادر چه شد که باز نگشتی به خیمهها
دیدی که شیر خوار خدا گریه میکند
یک دست تو که بر سر راه حسین بود
آن دست دیگرت به کجا گریه میکند؟
آن دست را مدینه به یک کوچه دید که
بر روی دست مادر ما گریه میکند
مادر فدای اوج وفایت شود، ببین
ام الوفا برای وفا گریه میکند
من پا شدم که راه بیفتم، قدم شکست
حالا حسین در همه جا گریه میکند
-
عرفات کربلاییها
ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
-
شیرینترین عبادت
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد
آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
-
چشم تو و مشک خالی عباس
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم
قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم
و ما که در پی خورشید نیزهات بودیم
شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم
-
دو تا بالِ گریه
منو مشغول خودت کن، بزار درگیر تو باشم
واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم، زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن، دیونم کن، که به زنجیر تو باشم
ام الوفا
وقتی که با صدای رسا گریه میکند
گویا تمام کرب و بلا گریه میکند
راحت بخواب، مشک تو خالی نمانده است
مادر نشسته مشک تو را گریه میکند
با یاد دستهای تو هی سینه میزند
زیر علم برای شما گریه میکند
وقتی به روی فرق سرش مُشک میزند
حتما از آن عمود جفا گریه میکند
مادر فدای روی خجالت کشیدهات
زهرا برای تو به خدا گریه میکند
مادر چه شد که باز نگشتی به خیمهها
دیدی که شیر خوار خدا گریه میکند
یک دست تو که بر سر راه حسین بود
آن دست دیگرت به کجا گریه میکند؟
آن دست را مدینه به یک کوچه دید که
بر روی دست مادر ما گریه میکند
مادر فدای اوج وفایت شود، ببین
ام الوفا برای وفا گریه میکند
من پا شدم که راه بیفتم، قدم شکست
حالا حسین در همه جا گریه میکند