- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۱/۰۱
- بازدید: ۹۸۲
- شماره مطلب: ۷۱۹۴
-
چاپ
ترکیب بند عاشورایی واعظ قزوینی (بند اول)
ای ناله ز جا خیز، که شد باز محرّم
ای گریه فرو ریز، که شد نوبت ماتم
ای مردمک، از اشک فرو ریختن آموز
در ماتم شاه شهدا، سرور عالم
تابان نه هلالست در این ماه ز گردون
بر سینه کشیده است الف قرص مه از غم
یا شعلۀ افروختۀی در دل چرخ است
کز آه مصیبت زدگان، گشته قدش خم
یا آن که ز شمشیر ستم، در دل گردون
زخمی است که هر سال شود تازه ازین غم
یا آن که خراشی است به رخسار، جهان را
در تعزیۀ اشرف ذریت آدم
یا ناخن آغشته به خونی است فلک را
از بس که خراشیده ز غم سینۀ عالم
نینی غلطم پرّۀ قفل در شادی است
یا بر رخ ایام، کلید در ماتم
بر چهرۀ ایام، چه خونها که روان کرد
این خنجر کج از جگر مردم عالم
هر شب نه مه نو شود افزون، که فلک را
بر سینه خراش است که ریزد به سر هم
آتش همه را از تف این شعله به جان است
دل گر همه سنگ است، از این ماه، کتان است
ترکیب بند عاشورایی واعظ قزوینی (بند اول)
ای ناله ز جا خیز، که شد باز محرّم
ای گریه فرو ریز، که شد نوبت ماتم
ای مردمک، از اشک فرو ریختن آموز
در ماتم شاه شهدا، سرور عالم
تابان نه هلالست در این ماه ز گردون
بر سینه کشیده است الف قرص مه از غم
یا شعلۀ افروختۀی در دل چرخ است
کز آه مصیبت زدگان، گشته قدش خم
یا آن که ز شمشیر ستم، در دل گردون
زخمی است که هر سال شود تازه ازین غم
یا آن که خراشی است به رخسار، جهان را
در تعزیۀ اشرف ذریت آدم
یا ناخن آغشته به خونی است فلک را
از بس که خراشیده ز غم سینۀ عالم
نینی غلطم پرّۀ قفل در شادی است
یا بر رخ ایام، کلید در ماتم
بر چهرۀ ایام، چه خونها که روان کرد
این خنجر کج از جگر مردم عالم
هر شب نه مه نو شود افزون، که فلک را
بر سینه خراش است که ریزد به سر هم
آتش همه را از تف این شعله به جان است
دل گر همه سنگ است، از این ماه، کتان است