مشخصات شعر

هفت بند نی (بند ششم)

 

رود نگاه ماه تو از دیده تا گذشت

دریا به جوش آمد و از چشم ما گذشت

 

وقتی کنار درک تو کوه از کمر شکست

غوغای عشق پاک تو از کربلا گذشت

 

راز غم فرات تویی تو که مهر آب

همپای باد با تو از این دشت‌ها گذشت

 

آه ای فرات جان تو دریای درد شد

آن شب که از کنار تو بی اعتنا گذشت

 

از تن عبور کردی و گفتند شاهدان

از جان سبز خویش برای خدا گذشت

 

آیینه‌ای تو، پاک و جوانمرد و خاکسار

نستوه و مهربان و سلحشور، با گذشت

 

روزی که دست‌های تو تا عرش پر کشید

آوازۀ وفای تو از نینوا گذشت

 

ای باغ! این شقایق بیدار کربلاست

این دست پر کشیده، علمدار کربلاست

 

هفت بند نی (بند ششم)

 

رود نگاه ماه تو از دیده تا گذشت

دریا به جوش آمد و از چشم ما گذشت

 

وقتی کنار درک تو کوه از کمر شکست

غوغای عشق پاک تو از کربلا گذشت

 

راز غم فرات تویی تو که مهر آب

همپای باد با تو از این دشت‌ها گذشت

 

آه ای فرات جان تو دریای درد شد

آن شب که از کنار تو بی اعتنا گذشت

 

از تن عبور کردی و گفتند شاهدان

از جان سبز خویش برای خدا گذشت

 

آیینه‌ای تو، پاک و جوانمرد و خاکسار

نستوه و مهربان و سلحشور، با گذشت

 

روزی که دست‌های تو تا عرش پر کشید

آوازۀ وفای تو از نینوا گذشت

 

ای باغ! این شقایق بیدار کربلاست

این دست پر کشیده، علمدار کربلاست

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×