- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۷۹۵
- شماره مطلب: ۷۱۳۶
-
چاپ
مه نورانی
مه رجب، مه تسبیح، ماه صدق و صفاست
مه نماز، مه روزه، ماه ذکر و دعاست
مه عبادت پروردگار حیّ ودود
مه محمد و ماه علی، مه زهراست
نسیم صبحگهش خوب تر ز بوی بهشت
فضای شامگهش بهتر از نسیم صباست
طلوع این مه نورانی از شب اول
ولادت وصی پنجم رسول خداست
امام پنجم شیعه، محمد دوم
که خاک درگهش این چار امّ و هفت آباست
تمام دانش در لوح سینه اش محفوظ
تمام قرآن در مصحف رخش پیداست
اگر به ذره نظر افکند شود خورشید
وگر به قطره نگاهی کند همان دریاست
محمدی که محمد سلام داده بر او
که خود سلام محمد سلام ارض و سماست
سلام را چو جواب سلام باید گفت
شفای دیده جابر جواب آن مولاست
قیام علمی او چون قیام سرخ حسین
پیام زنده او انقلاب کرب و بلاست
کلام اوست شکافنده تمام علوم
علوم را نفسش خوشتر از دم عیساست
دُری ز مخزن علمش به دست شیعه بود
که نام آن دُر مکنون دعای عاشوراست
به کور چشمی ناباوران تیره درون
مزار و بارگهش در مدینه دلهاست
به بزم شام که بیش از چهار سال نداشت
علیه پور معاویه ناگهان برخاست
بسان رعد خروشید آن چنان که هنوز
بنی امیّه به هر دور و هر زمان رسواست
گشود لب که یزیدا به قوم خویش مبال
که نسل شان ز حرام است و اصل شان ز خطاست
دهد به کشتن آل رسول رأی کسی
که او ز پشت پدر نبود و ز نسل زناست
گهی به سان رعیت گرفته بیل به دوش
گهی به نور هدایت به خلق راهنماست
روا بود که به افلاک سر بلند کنیم
ندا دهیم محمد امام پنجم ماست
هنوز دشمنش از عفو مانده شرمنده
هنوز خُلق خوشش روح بخش اهل ولاست
هنوز کرسی درسش بود به شانه عرش
هنوز شعشعه دانشش به اوج سماست
هنوز علم به دنبال او روانه بود
هنوز سائل درس و تعلّمش دنیاست
هنوز زمزمه قصه عزیز و عُزیز
از آن ولیّ الهی شنیدنش زیباست
خدا گواست جدا از خدا و قرآن است
هر آن کسی که مسیرش ز اهل بیت جداست
مدینه دل شیعه بقیع دیگر اوست
از آن جهت دل مؤمن، همیشه عرش خداست
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
مه نورانی
مه رجب، مه تسبیح، ماه صدق و صفاست
مه نماز، مه روزه، ماه ذکر و دعاست
مه عبادت پروردگار حیّ ودود
مه محمد و ماه علی، مه زهراست
نسیم صبحگهش خوب تر ز بوی بهشت
فضای شامگهش بهتر از نسیم صباست
طلوع این مه نورانی از شب اول
ولادت وصی پنجم رسول خداست
امام پنجم شیعه، محمد دوم
که خاک درگهش این چار امّ و هفت آباست
تمام دانش در لوح سینه اش محفوظ
تمام قرآن در مصحف رخش پیداست
اگر به ذره نظر افکند شود خورشید
وگر به قطره نگاهی کند همان دریاست
محمدی که محمد سلام داده بر او
که خود سلام محمد سلام ارض و سماست
سلام را چو جواب سلام باید گفت
شفای دیده جابر جواب آن مولاست
قیام علمی او چون قیام سرخ حسین
پیام زنده او انقلاب کرب و بلاست
کلام اوست شکافنده تمام علوم
علوم را نفسش خوشتر از دم عیساست
دُری ز مخزن علمش به دست شیعه بود
که نام آن دُر مکنون دعای عاشوراست
به کور چشمی ناباوران تیره درون
مزار و بارگهش در مدینه دلهاست
به بزم شام که بیش از چهار سال نداشت
علیه پور معاویه ناگهان برخاست
بسان رعد خروشید آن چنان که هنوز
بنی امیّه به هر دور و هر زمان رسواست
گشود لب که یزیدا به قوم خویش مبال
که نسل شان ز حرام است و اصل شان ز خطاست
دهد به کشتن آل رسول رأی کسی
که او ز پشت پدر نبود و ز نسل زناست
گهی به سان رعیت گرفته بیل به دوش
گهی به نور هدایت به خلق راهنماست
روا بود که به افلاک سر بلند کنیم
ندا دهیم محمد امام پنجم ماست
هنوز دشمنش از عفو مانده شرمنده
هنوز خُلق خوشش روح بخش اهل ولاست
هنوز کرسی درسش بود به شانه عرش
هنوز شعشعه دانشش به اوج سماست
هنوز علم به دنبال او روانه بود
هنوز سائل درس و تعلّمش دنیاست
هنوز زمزمه قصه عزیز و عُزیز
از آن ولیّ الهی شنیدنش زیباست
خدا گواست جدا از خدا و قرآن است
هر آن کسی که مسیرش ز اهل بیت جداست
مدینه دل شیعه بقیع دیگر اوست
از آن جهت دل مؤمن، همیشه عرش خداست