مشخصات شعر

لا تَدْعُونّی‌ات زده آتش به قلب‌ها

یک گوشۀ بقیع کنار چهار قبر
مشغول گریه زاری و سرگرم مرثیه
لا تَدْعُونّی‌ات زده آتش به قلب‌ها
ای بهترین ادامۀ زهرای مرضیه



دور و بر تو بال زنان، هر کبوتری
از نالۀ تو نالۀ جانکاه می‌کشد
با شاه تیر‌های خودش روی بوم خاک
تصویری از عمود و سر ماه می‌کشد



مقتل نوشته است که مروان سنگ دل
از سوز گریۀ تو زمین گیر گشته است
خانم شما شنیدی و از هوش رفته‌ای
پس حق بده، عقیله اگر پیر گشته است



عمری گریستی به پسر‌ها نه، بر حسین
تنها دم از غریبی دلدار می‌زدی
هر وقت روضه خوانی‌تان با سکینه بود
سقّای روضه می‌شدی و زار می‌زدی

 

هربار ظرف آب گرفتی به دست خود
سردی آب، جان و دلت را کباب کرد
تکرار کرد با تو، نه یک دفعه، بار‌ها
کاری که آب روز دهم با رباب کرد

 

از چار تا رشید دلاور نصیب تو
از دشت کربلا سپری تکه تکه است
در سوگ لاله‌های بدون سرت فقط
سهمیّۀ شما جگری تکه تکه است

 

سوزی که داشت حالت مرثیه خواندنت
انداخته ست در دل ما شور و شین را
آموختی به هرچه کنیز است و نوکر است
جارو کشی بزم عزای حسین را

 

لا تَدْعُونّی‌ات زده آتش به قلب‌ها

یک گوشۀ بقیع کنار چهار قبر
مشغول گریه زاری و سرگرم مرثیه
لا تَدْعُونّی‌ات زده آتش به قلب‌ها
ای بهترین ادامۀ زهرای مرضیه



دور و بر تو بال زنان، هر کبوتری
از نالۀ تو نالۀ جانکاه می‌کشد
با شاه تیر‌های خودش روی بوم خاک
تصویری از عمود و سر ماه می‌کشد



مقتل نوشته است که مروان سنگ دل
از سوز گریۀ تو زمین گیر گشته است
خانم شما شنیدی و از هوش رفته‌ای
پس حق بده، عقیله اگر پیر گشته است



عمری گریستی به پسر‌ها نه، بر حسین
تنها دم از غریبی دلدار می‌زدی
هر وقت روضه خوانی‌تان با سکینه بود
سقّای روضه می‌شدی و زار می‌زدی

 

هربار ظرف آب گرفتی به دست خود
سردی آب، جان و دلت را کباب کرد
تکرار کرد با تو، نه یک دفعه، بار‌ها
کاری که آب روز دهم با رباب کرد

 

از چار تا رشید دلاور نصیب تو
از دشت کربلا سپری تکه تکه است
در سوگ لاله‌های بدون سرت فقط
سهمیّۀ شما جگری تکه تکه است

 

سوزی که داشت حالت مرثیه خواندنت
انداخته ست در دل ما شور و شین را
آموختی به هرچه کنیز است و نوکر است
جارو کشی بزم عزای حسین را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×