- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۲۰۶۵
- شماره مطلب: ۷۰۶۷
-
چاپ
بالش به عشق مادر ارباب در آتــش
از چشم شور شهر کوفه آخرش افتاد
در کوچه اوّل پیکرش، بعدش سرش افتاد
بالش به عشق مادر ارباب در آتــش
اوّل به شدّت سوخت و بعدش پرش افتاد
دندان ارباب دو عالم ریخت بین طشت
دندان مسلم چون ز روی منبرش افتاد
با اینکه میلرزید از فردای زینبها
لرزه به کوفه از دم یا حیدرش افتاد
روز نهم مسلم اسیر خدعههاشان شد
روز دهم هم زیر سمها دخترش افتاد
شکر خدا او زودتر از بچّههایش رفت
ارباب ما که پیش جسم اکبرش افتاد
کوفه میای مسلمش را بیشتر حس کرد
چشمش که بر حلق علی اصغرش افتاد
از اسب خود افتاد وقتی در دل گودال
در خیمه با صورت گمانم خواهرش افتاد
-
حنجرم آتش گرفت
از شرار زهر کینه پیکرم آتش گرفت
از جفای همسرم، خاکسترم آتش گرفت
همدم نا آشنایم، قاتل جانم شده
از جسارتهای او پا تا سرم آتش گرفت
-
جاروکش فرش عزایت جبرئیل است
آمد محرّم نبض عالم ایستاده
از حرکتش حتّی زمین هم ایستاده
ما پیرو دستور «فابک للحسین» یم
بر آفتاب دیده، شبنم ایستاده
-
لحظۀ پرواز
جادۀ وصل علی و فاطمه هموار بود
لحظۀ پرواز روح حیدر کرّار بود
رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانیاش
یعنی اینکه جوشش زخم سرش بسیار بود
-
ﺟﺎﺭﻭﮐﺶ ﻓﺮﺵ ﻋﺰﺍﯾﺖ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺍﺳﺖ
ﺁﻣﺪ ﻣﺤﺮﻡ، ﻧﺒﺾ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺘﺶ ﺣﺘّﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩﻣﺎ ﭘﯿﺮﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ « ﻓﺎﺑﮏ ﻟﻠﺤﺴﯿﻦ» ﯾﻢ
ﺑﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
بالش به عشق مادر ارباب در آتــش
از چشم شور شهر کوفه آخرش افتاد
در کوچه اوّل پیکرش، بعدش سرش افتاد
بالش به عشق مادر ارباب در آتــش
اوّل به شدّت سوخت و بعدش پرش افتاد
دندان ارباب دو عالم ریخت بین طشت
دندان مسلم چون ز روی منبرش افتاد
با اینکه میلرزید از فردای زینبها
لرزه به کوفه از دم یا حیدرش افتاد
روز نهم مسلم اسیر خدعههاشان شد
روز دهم هم زیر سمها دخترش افتاد
شکر خدا او زودتر از بچّههایش رفت
ارباب ما که پیش جسم اکبرش افتاد
کوفه میای مسلمش را بیشتر حس کرد
چشمش که بر حلق علی اصغرش افتاد
از اسب خود افتاد وقتی در دل گودال
در خیمه با صورت گمانم خواهرش افتاد