- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۴۴۰۱
- شماره مطلب: ۶۹۷۵
-
چاپ
تو ماه رفتی، ماهپاره بازگردی
خونت بنا را بر کرامت میگذارد
بر گردن شمشیر منت میگذارد
این جملهها که گفته شد وقت وداعت
بر دوش تو بار نبوت میگذارد
میخواست رویت را نبوسد وقت رفتن
اما مگر که این شباهت میگذارد
قدری عطش کن نوش جان هنگام برگشت
وقتی زبان در بین کامت میگذارد
تو ماه رفتی، ماهپاره بازگردی
با تیغ، وحدت سر به کثرت میگذارد
قطعه به قطعه، اربا اربا نه نه این لفظ
سرپوش بر روی مصیبت میگذارد
جان میدهد بابای تو وقت زیارت
آنگاه که صورت به صورت میگذارد
از تو هزاران آه مانده در بساطش
روی عبا نوبت به نوبت میگذارد
-
جاری ز سر انگشت تو آب حیات است
یا والقمر! والشمس! مزمّل! اباالفضل
ای قبله گاه شاعر بیدل، اباالفضل!
الفاظ موج و، دامنت ساحل اباالفضل!
یا دائم الفضل علی السائل، اباالفضل
-
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
وقتی به جان شاخۀ طوبی خزان افتاد
اشک خدا باران شد و از آسمان افتاد
خون دلت ریشه دوانده بین خاک طوس
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
-
کبوتر حرمش، اشک ذوالجناح نداشت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت
-
عطر سیب
در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد
هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد
با بیان روضههایت پلک من هم خیس شد
چشمهایم چون زمین خشک و بایر فیض برد
تو ماه رفتی، ماهپاره بازگردی
خونت بنا را بر کرامت میگذارد
بر گردن شمشیر منت میگذارد
این جملهها که گفته شد وقت وداعت
بر دوش تو بار نبوت میگذارد
میخواست رویت را نبوسد وقت رفتن
اما مگر که این شباهت میگذارد
قدری عطش کن نوش جان هنگام برگشت
وقتی زبان در بین کامت میگذارد
تو ماه رفتی، ماهپاره بازگردی
با تیغ، وحدت سر به کثرت میگذارد
قطعه به قطعه، اربا اربا نه نه این لفظ
سرپوش بر روی مصیبت میگذارد
جان میدهد بابای تو وقت زیارت
آنگاه که صورت به صورت میگذارد
از تو هزاران آه مانده در بساطش
روی عبا نوبت به نوبت میگذارد