- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۳۳۰
- شماره مطلب: ۶۹۷۱
-
چاپ
پسر کـه رفت، پدر هم غریب میگردد
بهـار مـن، گل مـن، بـوستان پرپر من
چه کرد با تو خزان پیش دیده تر من؟
محاسنم به کف دست بود و اشک به رخ
نگـاه کـردم و دیـدم تـو رفتی از بر من
چه آمدت به سرای مصحف ورق ورقم
کـه آیـه آیـه شدی بـاز در برابر مــن
خدا گواست که تنها شدم، غریب شـدم
ببین چه آمده با کشتن تو بـر سـر مـن
الا تمـام جوانـان کمک کنید مــرا
کنیـد گریــه بــرای عــلیاکبر مــن
کسی که گـریه کند در شهـادت پسرم
کند شفاعت از او روز حشر، مادر من
بلنــد شـو، بنشین و سـلام کن پسرم
کـه بهـر دیدنت آید ز خیمه خواهر من
پسر کـه رفت، پدر هم غریب میگردد
بـه ایـن دلیل تو بودی تمام لشگر من
تمامهاشمیان جمع گشته، جمع کنید
که ریخته به زمین پارههای پیکر من
بساز اشک بریز و بسوزای «میثم»
که نظم توست قبول خدای داور من
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
پسر کـه رفت، پدر هم غریب میگردد
بهـار مـن، گل مـن، بـوستان پرپر من
چه کرد با تو خزان پیش دیده تر من؟
محاسنم به کف دست بود و اشک به رخ
نگـاه کـردم و دیـدم تـو رفتی از بر من
چه آمدت به سرای مصحف ورق ورقم
کـه آیـه آیـه شدی بـاز در برابر مــن
خدا گواست که تنها شدم، غریب شـدم
ببین چه آمده با کشتن تو بـر سـر مـن
الا تمـام جوانـان کمک کنید مــرا
کنیـد گریــه بــرای عــلیاکبر مــن
کسی که گـریه کند در شهـادت پسرم
کند شفاعت از او روز حشر، مادر من
بلنــد شـو، بنشین و سـلام کن پسرم
کـه بهـر دیدنت آید ز خیمه خواهر من
پسر کـه رفت، پدر هم غریب میگردد
بـه ایـن دلیل تو بودی تمام لشگر من
تمامهاشمیان جمع گشته، جمع کنید
که ریخته به زمین پارههای پیکر من
بساز اشک بریز و بسوزای «میثم»
که نظم توست قبول خدای داور من