- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۵۷۵۱
- شماره مطلب: ۶۹۳۹
-
چاپ
آیینۀ تاریخ ز تکرار تو مانده
خوب است غزلها همه با نام تو باشد
در وصف نگاهی که پر از دام تو باشد
امروز اگر آمدهام تا که بمانم
یعنی دل من خواسته که رام تو باشد
این دل همه جا سر زده، سامان نگرفته
گندم بده تا مرغ سر بام تو باشد
انگور و عسل ریخته از گوشۀ چشمت
ای کاش لبم لب به لب جام تو باشد
در شهر غزلهای تو خوشبخت کسی که
آشفتهترین شاعر گمنام تو باشد
سردار علمدار و ای ماه عشیره
سقای حرم شهرهترین نام تو باشد
آیینۀ تاریخ ز تکرار تو مانده
در اول هر بیت ز اشعار تو مانده
ای ماهترین ماه سحرهای عشیره
الگوی تمامی پسرهای عشیره
بر گلشن زهرا چقدر هست حواست
همچون صدفی بهر گوهرهای عشیره
عمامۀ سبزی که به سر بستهای آقا
دل برده ز دلهای قمرهای عشیره
لب تشنهام اما به کسی رو نزدم من
قلادۀ من بسته به درهای عشیره
یک مرد، ولی یک تنه لشگر شدهای تو
دل خوش به تو هستند پدرهای عشیره
همسایۀ خورشید! نگاهت پر نور است
الحق که تویی ماه سحرهای عشیره
قافیۀ این شعر به تکرار رسیده
رسوا شده از عشق تو بر دار رسیده
آیینۀ تاریخ ز تکرار تو مانده
خوب است غزلها همه با نام تو باشد
در وصف نگاهی که پر از دام تو باشد
امروز اگر آمدهام تا که بمانم
یعنی دل من خواسته که رام تو باشد
این دل همه جا سر زده، سامان نگرفته
گندم بده تا مرغ سر بام تو باشد
انگور و عسل ریخته از گوشۀ چشمت
ای کاش لبم لب به لب جام تو باشد
در شهر غزلهای تو خوشبخت کسی که
آشفتهترین شاعر گمنام تو باشد
سردار علمدار و ای ماه عشیره
سقای حرم شهرهترین نام تو باشد
آیینۀ تاریخ ز تکرار تو مانده
در اول هر بیت ز اشعار تو مانده
ای ماهترین ماه سحرهای عشیره
الگوی تمامی پسرهای عشیره
بر گلشن زهرا چقدر هست حواست
همچون صدفی بهر گوهرهای عشیره
عمامۀ سبزی که به سر بستهای آقا
دل برده ز دلهای قمرهای عشیره
لب تشنهام اما به کسی رو نزدم من
قلادۀ من بسته به درهای عشیره
یک مرد، ولی یک تنه لشگر شدهای تو
دل خوش به تو هستند پدرهای عشیره
همسایۀ خورشید! نگاهت پر نور است
الحق که تویی ماه سحرهای عشیره
قافیۀ این شعر به تکرار رسیده
رسوا شده از عشق تو بر دار رسیده