- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۷۴۴
- شماره مطلب: ۶۹۱۹
-
چاپ
یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باب لهوف گریه و باب تو سوختن
این نعمت است در تب و تاب تو سوختن
عالم خراب، حال من از آن خرابتر
حق است پای حال خراب تو سوختن
از تو به نوکران تو معکوس میرسد
مهر تو سایه، کار سحاب تو سوختن!
هر لحظهای که آب به لب میزنم سزاست
با روضههای قحطی آب تو سوختن
باید که پیر راه تو باشیم و جان دهیم
مثل حبیب پای رکاب تو سوختن
یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باید برای داغ رباب تو سوختن
«با ما بگو دلیل سفر کردن تو چیست؟»
زینب سوال کرد، جواب تو: «سوختن»
-
پادشاه و گدا
همین که در محرم تو روضه خوانده میشود
دل همه به کربلای تو کشانده میشود
فقط به مجلس حسین میشود به چشم دید
که پادشاه، پهلوی گدا نشانده میشود
-
کوه تجربه
قدم به راه بیابان نزن، به کوفه نیا
بیا به کوفه، ولی بیکفن به کوفه نیا
من از خیانت این شهر، کوه تجربهام
برای تجربه اندوختن به کوفه نیا
-
بوسه از روی ماه
بوسه از روی ماه میگیرم
زیر نورش پناه میگیرم
چشمم از بس ضعیف و کم سو شد
راه را اشتباه میگیرم
-
غم جانگداز
شدم اسیر غمی جانگداز پشت سرت
و زندهام به دو نذر و نیاز پشت سرتیکی به نذر دوباره تو را بغل کردن
و دوم اینکه شوم سرفراز پشت سرت
یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باب لهوف گریه و باب تو سوختن
این نعمت است در تب و تاب تو سوختن
عالم خراب، حال من از آن خرابتر
حق است پای حال خراب تو سوختن
از تو به نوکران تو معکوس میرسد
مهر تو سایه، کار سحاب تو سوختن!
هر لحظهای که آب به لب میزنم سزاست
با روضههای قحطی آب تو سوختن
باید که پیر راه تو باشیم و جان دهیم
مثل حبیب پای رکاب تو سوختن
یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باید برای داغ رباب تو سوختن
«با ما بگو دلیل سفر کردن تو چیست؟»
زینب سوال کرد، جواب تو: «سوختن»