- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۰۹۴
- شماره مطلب: ۶۸۸۶
-
چاپ
طعم تلخ واهمه
شام و سکوت و گریۀ خواهر بدون تو
آمد غروب و یک شب دیگر بدون تو
اوقات عمر من همه با تو به سر شده
سخت است بین این همه لشگر بدون تو
سخت است نقل آنچه که بر ما گذشته است
آنروز در کشاکش معجر بدون تو
دارى خبر؟ که پر زده از آشیان ما
در نیمههاى شب دو کبوتر بدون تو
حتما خبر رسانده به گوشت نسیم صبح
از گریۀ شبانۀ دختر بدون تو
«بارغبار آینهام را شکست و بعد»
بر دل نشاند داغ مکرر بدون تو
در لحظۀ ورود به این شهر پر بلا
هرگز نشد نجات میسّر بدون تو
در باغ عصمت علوى زادگان، حسین
شد طعم تلخ واهمه، نوبر بدون تو
دنیا زیاد دیده تو را گر بدون من
امّا مرا ندیده برادر بدون تو
امشب گذشت بى تو و فردا که پیش روست
دیگر مخواه اینکه شود سر بدون تو
طعم تلخ واهمه
شام و سکوت و گریۀ خواهر بدون تو
آمد غروب و یک شب دیگر بدون تو
اوقات عمر من همه با تو به سر شده
سخت است بین این همه لشگر بدون تو
سخت است نقل آنچه که بر ما گذشته است
آنروز در کشاکش معجر بدون تو
دارى خبر؟ که پر زده از آشیان ما
در نیمههاى شب دو کبوتر بدون تو
حتما خبر رسانده به گوشت نسیم صبح
از گریۀ شبانۀ دختر بدون تو
«بارغبار آینهام را شکست و بعد»
بر دل نشاند داغ مکرر بدون تو
در لحظۀ ورود به این شهر پر بلا
هرگز نشد نجات میسّر بدون تو
در باغ عصمت علوى زادگان، حسین
شد طعم تلخ واهمه، نوبر بدون تو
دنیا زیاد دیده تو را گر بدون من
امّا مرا ندیده برادر بدون تو
امشب گذشت بى تو و فردا که پیش روست
دیگر مخواه اینکه شود سر بدون تو