- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۲۳۴۴
- شماره مطلب: ۶۸۶۶
-
چاپ
قالی کرمان
ما کویریم، ببارید که باران خوب است
ذرهای نم بنشیند به بیابان خوب است
بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر
با قدمهای تو چون قالی کرمان خوب است
اینکه در محضر تو شاه و گدا یکسانند
به بزرگیت همین رتبۀ یکسان خوب است
بعد یک عمر گدایی ز همه، فهمیدم
بدهد دست کریمان به گدا نان، خوب است
از کریمان طلب کم، به خدا کاهلی است
طلبیدن ز خدا همچو سلیمان خوب است
راه اگر راه سلوک است بدانید فقط
شاه باشد علی و بنده چو سلمان خوب است
گریه در روضه به جای خودش اما، گاهی
تک و تنها سحری گریۀ پنهان خوب است
آب مینوشم و میگریم و مادر گوید
گریه کردن به غم کشتۀ عطشان خوب است
-
عصر دهم
پیر شد
عصر دهم بود، زمینگیر شد
حرملهبا کف و با هلهله تقدیر شد
-
لبیک یا زینب
ردیف شعرهایم بعد از این لبیک یا زینب
که از اول همین آخر همین لبیک یا زینبهمیشه "کلنا عباسک" تا جان به تن دارم
که میگوید یلام البنین لبیک یا زینب -
به خدا یک سفر کرببلا کم دارم
چند وقتی ست سحر روضۀ نم نم دارم
روی هر شاخۀ پلکم گل شبنم دارم
سالها از غم هجران تو بر سر زدهام
این روالی ست که در روضه دمادم دارم
قالی کرمان
ما کویریم، ببارید که باران خوب است
ذرهای نم بنشیند به بیابان خوب است
بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر
با قدمهای تو چون قالی کرمان خوب است
اینکه در محضر تو شاه و گدا یکسانند
به بزرگیت همین رتبۀ یکسان خوب است
بعد یک عمر گدایی ز همه، فهمیدم
بدهد دست کریمان به گدا نان، خوب است
از کریمان طلب کم، به خدا کاهلی است
طلبیدن ز خدا همچو سلیمان خوب است
راه اگر راه سلوک است بدانید فقط
شاه باشد علی و بنده چو سلمان خوب است
گریه در روضه به جای خودش اما، گاهی
تک و تنها سحری گریۀ پنهان خوب است
آب مینوشم و میگریم و مادر گوید
گریه کردن به غم کشتۀ عطشان خوب است