- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۲۲۹۲
- شماره مطلب: ۶۶۹۳
-
چاپ
خادم روضه
باید عاشق کمیضرر بدهد
در ره عاشقی جگر بدهد
پای شمع نگاه محبوبش
مثل پروانه بال و پر بدهد
باید عاشق برای معشوقش
روز و شب عاشقانه سر بدهد
در مصاف سپاه مژگانش
بهتر این که خودش سپر بدهد
هر که بر غیر یار گریه کند
اشک را بیخودی هدر بدهد
از خودم مدتی ست بی خبرم
کاش میشد کسی خبر بدهد
کاسهام کوچک است پیش کریم
کاش ظرف بزرگتر بدهد
چون سحر خلوت است روزی را
بیشتر موقع سحر بدهد
در سرای کریم لازم نیست
که کسی از خودش نظر بدهد
خادم روضه بار میآرم
حق به من بچۀ پسر بدهد
فرش خاکی روضۀ آقا
با تکان دادنی قمر بدهد
جای دوری نمیرود به همه
سفر کربلا اگر بدهد
-
ما را نوشتهاند شکار کمند یار
تا نغمۀ حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
ما را نوشتهاند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
-
دست گدایی، سوی تو حاتم گرفته
ماه عزا آمد دل عالم گرفته
زهرا بنی یا بنی دم گرفته
هرکس به هر نحوی عزادار شما است
حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته
-
رنگ ماتم
باید به محله رنگ ماتم بزنم
بر سر در خانه، چوب پرچم بزنم
ایام غم و سیاهپوشان شماست
بگذار سیاهی محرم بزنم
-
نغمۀ داوود
به لبت غیر ثنا گفتن معبود نبود
در صدای تو به جز نغمۀ داوود نبود
راه افتادی و من پشت سرت میگفتم
تازه داماد حرم، رفتن تو زود نبود
خادم روضه
باید عاشق کمیضرر بدهد
در ره عاشقی جگر بدهد
پای شمع نگاه محبوبش
مثل پروانه بال و پر بدهد
باید عاشق برای معشوقش
روز و شب عاشقانه سر بدهد
در مصاف سپاه مژگانش
بهتر این که خودش سپر بدهد
هر که بر غیر یار گریه کند
اشک را بیخودی هدر بدهد
از خودم مدتی ست بی خبرم
کاش میشد کسی خبر بدهد
کاسهام کوچک است پیش کریم
کاش ظرف بزرگتر بدهد
چون سحر خلوت است روزی را
بیشتر موقع سحر بدهد
در سرای کریم لازم نیست
که کسی از خودش نظر بدهد
خادم روضه بار میآرم
حق به من بچۀ پسر بدهد
فرش خاکی روضۀ آقا
با تکان دادنی قمر بدهد
جای دوری نمیرود به همه
سفر کربلا اگر بدهد