- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۱۸۷
- شماره مطلب: ۶۶۷۷
-
چاپ
فدای اصغر
سفیر مملکت دلبرم، مرا بکشید
به جای دلبر مه پیکرم، مرا بکشید
به جرم غیرت اگر قطعه قطعهام بکنید
به جان بلای جهان میخرم، مرا بکشید
یزید حکم قتالم نوشته، مرگش باد
فدای مکتب پیغمبرم، مرا بکشید
من و شکستن پیمان عاشقی؟ هیهات!
به خاندان علی نوکرم، مرا بکشید
در این محاربه مسلم کجا و مرگ کجا
که پیش مرگ علی اصغرم، مرا بکشید
شما که تیغ به کشتار عاشقان بستید
کنون من از همه عاشقترم، مرا بکشید
حسین فاطمه تحسین کند مرامم را
اگر به نیزه ببیند سرم، مرا بکشید
خوشم که سیف بنیهاشمم لقب دادند
که داده شیر شرف مادرم، مرا بکشید
مقام قدس ابوالفضل برتر است، از من
غبار مقدم آن سرورم، مرا بکشید
به من گریسته قبل از ولادتم طاها
چو مرغ سوی جنان میپرم، مرا بکشید
غریب شهر بلا قاصد تولّایم
جدا کنید سر از پیکرم، مرا بکشید
منافقان که به دل کینۀ علی دارید
من آن غلام در حیدرم، مرا بکشید
قسم به دوست، مرا خوفی از شهادت نیست
کجاست مرگ دهد ساغرم؟ مرا بکشید
عطش بریده امانم ولی نخواهم آب
چرا که مشتری کوثرم، مرا بکشید
علی الصّباح امامم به کوفه میآید
به زیر پای همان رهبرم مرا بکشید
-
خلیل آل علی
عزیز فاطمه! بر کربلا خوش آمدهای
خلیل آل علی! بر منا خوش آمدهای
هنوز کعبه ز هجران تو سیه پوش است
شکوه مروه، صفای صفا، خوش آمدهای
-
علم صادق علم کرب وبلا را بگشود
دین ما احمدی و مکتب ما حیدری است
گو دلا حیدریام، مذهب من جعفری است
حضرت صادقم استاد بود در همه عمر
شهریاری که به دستش علم سروری است
-
تخریب بقیع
مرغ جان ناله کند بابت تخریب بقیع
زده آتش به دلم صحبت تخریب بقیع
وحدت آن روز نشد یار، مسلمانان را
تا اجانب نکند جرئت تخریب بقیع
-
علم صادق، علم کرب و بلا را بگشود
دین ما احمدی و مکتب ما حیدری است
گو دلا حیدریام، مذهب من جعفری است
حضرت صادقم استاد بود در همه عمر
شهریاری که به دستش علم سروری است
فدای اصغر
سفیر مملکت دلبرم، مرا بکشید
به جای دلبر مه پیکرم، مرا بکشید
به جرم غیرت اگر قطعه قطعهام بکنید
به جان بلای جهان میخرم، مرا بکشید
یزید حکم قتالم نوشته، مرگش باد
فدای مکتب پیغمبرم، مرا بکشید
من و شکستن پیمان عاشقی؟ هیهات!
به خاندان علی نوکرم، مرا بکشید
در این محاربه مسلم کجا و مرگ کجا
که پیش مرگ علی اصغرم، مرا بکشید
شما که تیغ به کشتار عاشقان بستید
کنون من از همه عاشقترم، مرا بکشید
حسین فاطمه تحسین کند مرامم را
اگر به نیزه ببیند سرم، مرا بکشید
خوشم که سیف بنیهاشمم لقب دادند
که داده شیر شرف مادرم، مرا بکشید
مقام قدس ابوالفضل برتر است، از من
غبار مقدم آن سرورم، مرا بکشید
به من گریسته قبل از ولادتم طاها
چو مرغ سوی جنان میپرم، مرا بکشید
غریب شهر بلا قاصد تولّایم
جدا کنید سر از پیکرم، مرا بکشید
منافقان که به دل کینۀ علی دارید
من آن غلام در حیدرم، مرا بکشید
قسم به دوست، مرا خوفی از شهادت نیست
کجاست مرگ دهد ساغرم؟ مرا بکشید
عطش بریده امانم ولی نخواهم آب
چرا که مشتری کوثرم، مرا بکشید
علی الصّباح امامم به کوفه میآید
به زیر پای همان رهبرم مرا بکشید