- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۳۷۳
- شماره مطلب: ۶۶۶۷
-
چاپ
بهشت
از محرم، حرمی دور و بر ماه کشید
از دو چشم من و تو تا حرمش راه کشید
در کویر من و تو روضه گرفت و آنگاه
آب شیرین حیات از دل این چاه کشید
روضه خواند و ره صد سالۀ ما یک شبه شد
این همه فاصله را یک شب کوتاه کشید
مجلس روضۀ خود را که مزیّن فرمود
تا بهشتش همه را برد و به همراه کشید
عدهای را به هوای حرمش مهمان کرد
عدهای را دم در خادم درگاه کشید
این بهشتی که است نهر و میو ساقی دارد
این بهشتی است که ارباب به دلخواه کشید
در محرم، حرمی دارم و دلخوش هستم
که مرا گریه کن این حرم ماه کشید
گریۀ من به فدای جگر سوختهاش
که دلش آب شد از بس جگرش آه کشید
-
عرفات کربلاییها
ظهر زیبای وقوفه، یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
-
شیرینترین عبادت
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد
آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
-
چشم تو و مشک خالی عباس
به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم
قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم
و ما که در پی خورشید نیزهات بودیم
شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم
-
دو تا بالِ گریه
منو مشغول خودت کن، بزار درگیر تو باشم
واسه من هم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم، زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن، دیونم کن، که به زنجیر تو باشم
بهشت
از محرم، حرمی دور و بر ماه کشید
از دو چشم من و تو تا حرمش راه کشید
در کویر من و تو روضه گرفت و آنگاه
آب شیرین حیات از دل این چاه کشید
روضه خواند و ره صد سالۀ ما یک شبه شد
این همه فاصله را یک شب کوتاه کشید
مجلس روضۀ خود را که مزیّن فرمود
تا بهشتش همه را برد و به همراه کشید
عدهای را به هوای حرمش مهمان کرد
عدهای را دم در خادم درگاه کشید
این بهشتی که است نهر و میو ساقی دارد
این بهشتی است که ارباب به دلخواه کشید
در محرم، حرمی دارم و دلخوش هستم
که مرا گریه کن این حرم ماه کشید
گریۀ من به فدای جگر سوختهاش
که دلش آب شد از بس جگرش آه کشید