- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۱۸۰۲
- شماره مطلب: ۶۶۳۸
-
چاپ
اشک حسین
سحر که نالۀ پر درد در گلوی من است
زجا بلند شوم وقت گفتگوی من است
مرور میکنم ایام عمر میبینم
هزار راه نرفته است رو بروی من است
همین یکی دو سه قطره ز اشک هم دارم
قسم به چشم تو ته مانده سبوی من است
تو ناز میکنی و من پی تو سرگردان
چه بی اثر همه اوقات جستجوی من است
چه گویم از غم هجران همین بس ای آقا
برای نافله با خون دل وضوی من است
به خاک چادر زهرا قسم که اشک حسین
تمام ثروت عمر است و آبروی من است
میان روضه خدا شاهد است من میفهمم
نگاه مرحمت مادرت به سوی من است
به این دو دیدۀ گریان خویش مینازم
نمی ز چشمۀ کوثر میان جوی من است
به هر چه عشق قسم میخورم شب جمعه
زیارت حرم جدت آرزوی من است
غروب سرخ حریم حسین دیدنی است
صدای روضه ز لبهای تو شنیدنی است
-
صلابت حیدری
تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما
قربان چهرهات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما
-
پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها، اثری پیدا کرد
کعبه میخواست که دل را ز بتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد
-
آیههای کوثر
برخیز ای جوان! سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیدهای، پر خود بر زمین مکش
ای مادریتر از همه، کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
-
خسوف قمر
عدهای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش، خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
اشک حسین
سحر که نالۀ پر درد در گلوی من است
زجا بلند شوم وقت گفتگوی من است
مرور میکنم ایام عمر میبینم
هزار راه نرفته است رو بروی من است
همین یکی دو سه قطره ز اشک هم دارم
قسم به چشم تو ته مانده سبوی من است
تو ناز میکنی و من پی تو سرگردان
چه بی اثر همه اوقات جستجوی من است
چه گویم از غم هجران همین بس ای آقا
برای نافله با خون دل وضوی من است
به خاک چادر زهرا قسم که اشک حسین
تمام ثروت عمر است و آبروی من است
میان روضه خدا شاهد است من میفهمم
نگاه مرحمت مادرت به سوی من است
به این دو دیدۀ گریان خویش مینازم
نمی ز چشمۀ کوثر میان جوی من است
به هر چه عشق قسم میخورم شب جمعه
زیارت حرم جدت آرزوی من است
غروب سرخ حریم حسین دیدنی است
صدای روضه ز لبهای تو شنیدنی است