مشخصات شعر

آبی نبود اگر...

آبی نبود اگر که تو دریا نمی­‌شدی

مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی‌­شدی

 

حالا که مثل نور شدی و قمر شدی

ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی­‌شدی

 

این تیر با نگاهِ نظر می­زند تو را

حالا نمی­‌شد این همه زیبا نمی­‌شدی؟!

 

می­‌خواستی که تیر نگیرد تن تو را

کاری نداشت؛ خوش قد و بالا نمی­‌شدی!

 

تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت

ورنه در این مزار کمت جا نمی­‌شدی

 

پیش قد حسین، تمامت شکسته بود

تقصیر تو نبود اگر پا نمی­‌شدی

آبی نبود اگر...

آبی نبود اگر که تو دریا نمی­‌شدی

مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی‌­شدی

 

حالا که مثل نور شدی و قمر شدی

ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی­‌شدی

 

این تیر با نگاهِ نظر می­زند تو را

حالا نمی­‌شد این همه زیبا نمی­‌شدی؟!

 

می­‌خواستی که تیر نگیرد تن تو را

کاری نداشت؛ خوش قد و بالا نمی­‌شدی!

 

تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت

ورنه در این مزار کمت جا نمی­‌شدی

 

پیش قد حسین، تمامت شکسته بود

تقصیر تو نبود اگر پا نمی­‌شدی

۱ نظر
 
  • سیما ۱۳۹۵/۰۱/۲۰

    مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی‌­شدی ، سلام بر سقای کربلا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×