مشخصات شعر

بهانۀ کرب و بلا

شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت

مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت

 

امروز نه، که روز الست بربکم

با تو دلم بهانۀ کرب و بلا گرفت

 

آواز پر زسوز کسی می‌رسد ز عرش

ماه محرم آمده، باید عزا گرفت

 

ما فکر می‌کنیم هنر کرده‌ایم، نَه

روضه برای بی کسی تو، خدا گرفت

 

از من سیاه‌تر به خدا نیست، مانده‌ام

چشمت چگونه راه من بی حیا گرفت

 

اعجاز می‌کند به خداوندی خدا

شور غمت به سینۀ هرکس که پا گرفت

 

پس می‌توان ز دست غلام سیاه تو

در روضه‌ها حوالۀ کرب و بلا گرفت

 

یاد تمام پیر غلامان به خیر باد

سینه زدن ز گریۀ آنان بقا گرفت

 

سر می‌زند به رسم وفا حضرت نگار

گر هییتی ز یادِ شهیدان صفا گرفت

 

امشب برایِ روز دهم گریه می‌کنم

این روضه را چگونه توان بی صدا گرفت؟

 

هنگام سربریدن تو آسمان بُرید

رفتی به روی نیزه به بالا هوا گرفت

 

بهانۀ کرب و بلا

شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت

مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت

 

امروز نه، که روز الست بربکم

با تو دلم بهانۀ کرب و بلا گرفت

 

آواز پر زسوز کسی می‌رسد ز عرش

ماه محرم آمده، باید عزا گرفت

 

ما فکر می‌کنیم هنر کرده‌ایم، نَه

روضه برای بی کسی تو، خدا گرفت

 

از من سیاه‌تر به خدا نیست، مانده‌ام

چشمت چگونه راه من بی حیا گرفت

 

اعجاز می‌کند به خداوندی خدا

شور غمت به سینۀ هرکس که پا گرفت

 

پس می‌توان ز دست غلام سیاه تو

در روضه‌ها حوالۀ کرب و بلا گرفت

 

یاد تمام پیر غلامان به خیر باد

سینه زدن ز گریۀ آنان بقا گرفت

 

سر می‌زند به رسم وفا حضرت نگار

گر هییتی ز یادِ شهیدان صفا گرفت

 

امشب برایِ روز دهم گریه می‌کنم

این روضه را چگونه توان بی صدا گرفت؟

 

هنگام سربریدن تو آسمان بُرید

رفتی به روی نیزه به بالا هوا گرفت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×