- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۶۰۸۰
- شماره مطلب: ۶۵۲۸
-
چاپ
شاخ شمشاد حرم
بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده؟
سیزده سالهترین پیر جوانان آمده
بس که با هیبت رسیده، من نفهمیدم دگر
یک تنه او آمده یا کل گردان آمده
آن قدر شوق پریدن در دلش دارد که او
بند کفشش را نبسته سوی میدان آمده
تا که خواند: «إن تنکرونی فأنا ابن المجتبی»
پیرمردان جمل گفتند: طوفان آمده
هرکسی که تن به تن جنگید با او گفتهاند
بین میدان، عمر ننگینش به پایان آمده
چهار فرزند لعین را کشت با ذکر علی
ازرق شامیخودش حالا هراسان آمده
بند نعلین تو باز است، ازرق شامی تویی
کفر، از ترفند قاسم مات و حیران آمده
این بت کفار هم زد بر زمین ابن الحسن
تیغ ابراهیمیاش بر فرق شیطان آمده
دورهاش کردند و هر کس سنگ در دامان گرفت
نیزهای خورد و به لبهایش عموجان آمده
شاخ شمشاد حرم در هم شکست آیینهاش
تا که سویش جای نقل از سنگ باران آمده
پیکرش را بس که بر روی زمین چرخاندهاند
خارها بر روی هر زخمش فراوان آمده
پای اسبی روی کندوی لبش رفت و عسل
از لب و دندان چکیده تا به مژگان آمده
روی هر بند تنش جای هلال افتاده است
بس که بر روی تنش نعل ستوران آمده
دست و پا که میزند حال عمو بد میشود
بعد اکبر غصهاش حالا دو چندان آمده
قاسم است اما به دست گرگها قسمت شده
آیههایش کم شده، تحریف قرآن آمده
-
مور و سلیمان
وقتی گناه شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
-
زینت دوش تو حسین و حسن
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقار برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد، که هر دو زیبنده است
-
تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست
رنگ از چهره پریده است، خودت میدانی
عرق شرم چکیده است، خودت میدانی
پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دست یاری طلبیده است، خودت میدانی
-
کرب و بلاییام کن
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
شاخ شمشاد حرم
بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده؟
سیزده سالهترین پیر جوانان آمده
بس که با هیبت رسیده، من نفهمیدم دگر
یک تنه او آمده یا کل گردان آمده
آن قدر شوق پریدن در دلش دارد که او
بند کفشش را نبسته سوی میدان آمده
تا که خواند: «إن تنکرونی فأنا ابن المجتبی»
پیرمردان جمل گفتند: طوفان آمده
هرکسی که تن به تن جنگید با او گفتهاند
بین میدان، عمر ننگینش به پایان آمده
چهار فرزند لعین را کشت با ذکر علی
ازرق شامیخودش حالا هراسان آمده
بند نعلین تو باز است، ازرق شامی تویی
کفر، از ترفند قاسم مات و حیران آمده
این بت کفار هم زد بر زمین ابن الحسن
تیغ ابراهیمیاش بر فرق شیطان آمده
دورهاش کردند و هر کس سنگ در دامان گرفت
نیزهای خورد و به لبهایش عموجان آمده
شاخ شمشاد حرم در هم شکست آیینهاش
تا که سویش جای نقل از سنگ باران آمده
پیکرش را بس که بر روی زمین چرخاندهاند
خارها بر روی هر زخمش فراوان آمده
پای اسبی روی کندوی لبش رفت و عسل
از لب و دندان چکیده تا به مژگان آمده
روی هر بند تنش جای هلال افتاده است
بس که بر روی تنش نعل ستوران آمده
دست و پا که میزند حال عمو بد میشود
بعد اکبر غصهاش حالا دو چندان آمده
قاسم است اما به دست گرگها قسمت شده
آیههایش کم شده، تحریف قرآن آمده