- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۳۰۴
- شماره مطلب: ۶۴۸۰
-
چاپ
درماندگی عشق
در خواب مگر بینم بیدار شدن را
دل خواه نظر بودن دلدار شدن را
باید به دل گور برم حسرت فیض
اذن نفسی لایق دیدار شدن را
تا دل ندهی، سر نسپاری به ره دوست
هیهات ببینی، شب سردار شدن را
ای بی خبر از لذّت درماندگی عشق
یک بار بیا تجربه کن زار شدن را
بیچاره دلی که نچشیده ست صفای
در روضۀ دلدار گرفتار شدن را
حاشا که دهم بر همۀ عالم هستی
یک لحظه پریشان علمدار شدن را
-
تشنۀ دیدار
دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم
تا ببینیم کمی از وجنات نبوی
تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم
-
هم صدای حسین در عرفات
ای دعای حسین در عرفات
هم صدای حسین در عرفات
لابه لای دعا تو را میخواند
آشنای حسین! در عرفات
-
روح مناجات
ای امیر عرفه! دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
-
ای غزل خوان چشم تو حافظ
دل سپردم به مهر مهرویی
گرچه آلودهای خرابم من
عرش اعلی اگر شود جایم
خاک راه ابوترابم من
درماندگی عشق
در خواب مگر بینم بیدار شدن را
دل خواه نظر بودن دلدار شدن را
باید به دل گور برم حسرت فیض
اذن نفسی لایق دیدار شدن را
تا دل ندهی، سر نسپاری به ره دوست
هیهات ببینی، شب سردار شدن را
ای بی خبر از لذّت درماندگی عشق
یک بار بیا تجربه کن زار شدن را
بیچاره دلی که نچشیده ست صفای
در روضۀ دلدار گرفتار شدن را
حاشا که دهم بر همۀ عالم هستی
یک لحظه پریشان علمدار شدن را