- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۴۷۶۴
- شماره مطلب: ۶۳۴۳
-
چاپ
دیار شیدایی
کنون که بال زدم در دیار شیدایی
مسلم است برایم تو نیز اینجایی
چه کربلاست که وقتی خداست زائر آن
تو در معیت اجداد خویش میآیی
تو و حرم، سفر اربعین، شب جمعه
برای هرکسی امشب شبی ست رویایی
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر
تو را طلب کند این دیدههای دریایی
کجا سیاه، به تن کردهای غریبانه
کجا به سینه خود میزنی به تنهایی
اگرچه فاطمه در بین قتلگاست ولی
دلم گواست توامشب کنار سقایی
-
دل تو لحظهای از غم جدا نخواهد شد
چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد
غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد
محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز
دل تو لحظهای از غم جدا نخواهد شد
-
قسم به اشک
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
-
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
ای روزهای تار، ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میآیید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید، بسم الله
-
شب قدر و بی قراری
بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونههای خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه مینویسم
دیار شیدایی
کنون که بال زدم در دیار شیدایی
مسلم است برایم تو نیز اینجایی
چه کربلاست که وقتی خداست زائر آن
تو در معیت اجداد خویش میآیی
تو و حرم، سفر اربعین، شب جمعه
برای هرکسی امشب شبی ست رویایی
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر
تو را طلب کند این دیدههای دریایی
کجا سیاه، به تن کردهای غریبانه
کجا به سینه خود میزنی به تنهایی
اگرچه فاطمه در بین قتلگاست ولی
دلم گواست توامشب کنار سقایی