- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۷۰۳
- شماره مطلب: ۶۳۱۴
-
چاپ
تعریف راه عاشقی
جهان محو تماشای قیام اربعینیهاست
نجف تا کربلا عرش معلای زمینیهاست
نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است
عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است
نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم
ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم
نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است
جهان در انتظار رویت مهدی موعود است
در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست
و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونی است
همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند
نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند
همه مانند هم، پای پیاده، روزها، شبها
توانی تازه میبخشد به زائر، چای موکبها
تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند
به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند
در اینجا میشود تنهایی و احساس غربت ، گم
میان داد و فریاد، هلبیکم ... هلبیکم
چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب
به لطف سادگی بی ریای ظرفهای آب
در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهایی است
هزاران گریه دنبال علمداری و سقایی است
هزاران گریه بی تاب لب خندان دخترهاست
هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست
برای خوردن نانی هزاران عجز خواهش هست
در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست
در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامینیست
در اینجا خارجی میآید و بی احترامینیست
به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب
نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب
تعریف راه عاشقی
جهان محو تماشای قیام اربعینیهاست
نجف تا کربلا عرش معلای زمینیهاست
نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است
عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است
نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم
ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم
نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است
جهان در انتظار رویت مهدی موعود است
در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست
و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونی است
همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند
نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند
همه مانند هم، پای پیاده، روزها، شبها
توانی تازه میبخشد به زائر، چای موکبها
تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند
به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند
در اینجا میشود تنهایی و احساس غربت ، گم
میان داد و فریاد، هلبیکم ... هلبیکم
چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب
به لطف سادگی بی ریای ظرفهای آب
در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهایی است
هزاران گریه دنبال علمداری و سقایی است
هزاران گریه بی تاب لب خندان دخترهاست
هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست
برای خوردن نانی هزاران عجز خواهش هست
در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست
در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامینیست
در اینجا خارجی میآید و بی احترامینیست
به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب
نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب