- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۱/۰۱
- بازدید: ۸۵۵۸
- شماره مطلب: ۶۲۴۶
-
چاپ
نفهمیند یاسین را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش
به جان دودمان رحمه للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست
که چشمش سوی خیمه لحظههای واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم
زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طه را، نفهمیند یاسین را
به چوب خیزران دندانهای از حرف سین افتاد
-
آیات ابراهیم
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمۀ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای، اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید
-
ماه، در کسوت سقا به میان آمده است
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتندگرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت -
حسن ختام
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که میآمد صدای نالههای پنج تن از مناز آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو، جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو
میان خیمهها هم سوختن، هم ساختن از من
نفهمیند یاسین را
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش
به جان دودمان رحمه للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست
که چشمش سوی خیمه لحظههای واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم
زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طه را، نفهمیند یاسین را
به چوب خیزران دندانهای از حرف سین افتاد