- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۸/۰۱
- بازدید: ۱۵۱۵
- شماره مطلب: ۶۲۳۱
-
چاپ
کاروان
خاک این دشت سربلند شده
روی پایش اگر بلند شده
کاروانی ز دور میآید
آه از هر جگر بلند شده
چهرهی ماهتاب این لشگر
روی دست قمر بلند شده
به قد و قامت علیاکبر
چشم نیزه نظربلند شده
وای تیر سه شعبهای انگار
روی پاهای پر بلند شده
روی زانو نشسته حرمله و
روی دستی پسر بلند شده
سمت هر کس حسین در نقشی
گه عمو گه پدر بلند شده
این خمیده سه ساله کیست، مگر ـ
ـ مادر از پشت در بلند شده
نجمه گوید که قد قاسم من
از چه رو این قدر بلند شده
روی دست تو اکبر از پا؟ نه
از میان کمر بلند شده
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
کاروان
خاک این دشت سربلند شده
روی پایش اگر بلند شده
کاروانی ز دور میآید
آه از هر جگر بلند شده
چهرهی ماهتاب این لشگر
روی دست قمر بلند شده
به قد و قامت علیاکبر
چشم نیزه نظربلند شده
وای تیر سه شعبهای انگار
روی پاهای پر بلند شده
روی زانو نشسته حرمله و
روی دستی پسر بلند شده
سمت هر کس حسین در نقشی
گه عمو گه پدر بلند شده
این خمیده سه ساله کیست، مگر ـ
ـ مادر از پشت در بلند شده
نجمه گوید که قد قاسم من
از چه رو این قدر بلند شده
روی دست تو اکبر از پا؟ نه
از میان کمر بلند شده