مشخصات شعر

با کاروان نیزه (بند پنجم)

کو خیزران که قافیه‌اش با دهان کنند

آن شاعران که وصف گل ارغوان کنند

 

از من به کاتبان کتاب خدا بگو

تا مشق گریه را به نی خیزران کنند

 

بگذار بی شمار بمیرم به پای یار

در هر قدم دوباره مرا نیمه جان کنند

 

پیداست منظری که در آن روز انتقام

سرهای شمر و حرمله را بر سنان کنند

 

یارب، سپاه نیزه، همه دست شان تهی ست

بی توشه‌اند و همرهی کاروان کنند

 

با مهر من، غریب نمانند روز مرگ

آنان که خاک مهر مرا حرز جان کنند

 

با پای سر، تمامی‌ شب، راه آمدم

تنهایی‌ام  نبود، که با ماه آمدم

با کاروان نیزه (بند پنجم)

کو خیزران که قافیه‌اش با دهان کنند

آن شاعران که وصف گل ارغوان کنند

 

از من به کاتبان کتاب خدا بگو

تا مشق گریه را به نی خیزران کنند

 

بگذار بی شمار بمیرم به پای یار

در هر قدم دوباره مرا نیمه جان کنند

 

پیداست منظری که در آن روز انتقام

سرهای شمر و حرمله را بر سنان کنند

 

یارب، سپاه نیزه، همه دست شان تهی ست

بی توشه‌اند و همرهی کاروان کنند

 

با مهر من، غریب نمانند روز مرگ

آنان که خاک مهر مرا حرز جان کنند

 

با پای سر، تمامی‌ شب، راه آمدم

تنهایی‌ام  نبود، که با ماه آمدم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×