- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
- بازدید: ۱۳۲۰
- شماره مطلب: ۶۱۶۲
-
چاپ
روح واحد
یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا
در اتحاد نیست تو از او و من جدا
این دو، دو نیستند، تجلی وحدتند
پس باطناً یکاند، ولی ظاهراً جدا
جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرش
این گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا
میبرد با خودش همۀ اهل بیت را
پس داشت میشد از همۀ پنج تن، جدا
حال غریب بهتر ازین که نمیشود
این است آخر عاقبت از وطن جدا
از نیزهها بپرس چرا هر چه میکشید
اصلاً نمیشد از بدنش پیرهن جدا
در غارتش کسی به کسی پا نمیدهد
یا میشود لباس جدا، یا بدن جدا
افتاده است گوشۀ گودال سر جدا
افتاده است گوشۀ گودال تن جدا
این کشته هم حسین هم انگار زینب است
این دو، دو نیستند، ولو ظاهراً جدا
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
روح واحد
یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا
در اتحاد نیست تو از او و من جدا
این دو، دو نیستند، تجلی وحدتند
پس باطناً یکاند، ولی ظاهراً جدا
جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرش
این گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا
میبرد با خودش همۀ اهل بیت را
پس داشت میشد از همۀ پنج تن، جدا
حال غریب بهتر ازین که نمیشود
این است آخر عاقبت از وطن جدا
از نیزهها بپرس چرا هر چه میکشید
اصلاً نمیشد از بدنش پیرهن جدا
در غارتش کسی به کسی پا نمیدهد
یا میشود لباس جدا، یا بدن جدا
افتاده است گوشۀ گودال سر جدا
افتاده است گوشۀ گودال تن جدا
این کشته هم حسین هم انگار زینب است
این دو، دو نیستند، ولو ظاهراً جدا