مشخصات شعر

لالۀ پرپر زهرا

 

ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو  

دل ما بیت الهی ز دلارایی تو


با وجود رخ خونین و به خاک آلوده  

صورتی را نتوان یافت، به زیبایی تو


سجدۀ شکر به مقتل پی هفتاد و دو داغ  

بود آیینه‌ای از صبر و شکیبایی تو


دادی انگشتر خود را به عدو با انگشت  

زهی از بذل و جوانمردی و آقایی تو


با وجود تو همه عالم و آدم عشق است  

ای به قربان تو غربت و تنهایی تو


چین اندوه، به پیشانی خورشید انداخت  

آفتاب رخ بر نیزه، تماشایی تو


سزد از اشک شود دامن خشکی، دریا  

بر لب خشک تو و دیدۀ دریایی تو


نخل توحید، ز خون تو بقا یافت از آن  

چوب زد خصم به لب‌های مسیحایی تو


بس که بر پیکر تو، زخم روی زخم زدند  

گشت مشکل به یتیم، تو شناسایی تو


لالۀ پرپر زهرایی و چشم میثم
گل در این باغ ندیده به شکوفایی تو

 

لالۀ پرپر زهرا

 

ای همه خلق جهان، شاهد یکتایی تو  

دل ما بیت الهی ز دلارایی تو


با وجود رخ خونین و به خاک آلوده  

صورتی را نتوان یافت، به زیبایی تو


سجدۀ شکر به مقتل پی هفتاد و دو داغ  

بود آیینه‌ای از صبر و شکیبایی تو


دادی انگشتر خود را به عدو با انگشت  

زهی از بذل و جوانمردی و آقایی تو


با وجود تو همه عالم و آدم عشق است  

ای به قربان تو غربت و تنهایی تو


چین اندوه، به پیشانی خورشید انداخت  

آفتاب رخ بر نیزه، تماشایی تو


سزد از اشک شود دامن خشکی، دریا  

بر لب خشک تو و دیدۀ دریایی تو


نخل توحید، ز خون تو بقا یافت از آن  

چوب زد خصم به لب‌های مسیحایی تو


بس که بر پیکر تو، زخم روی زخم زدند  

گشت مشکل به یتیم، تو شناسایی تو


لالۀ پرپر زهرایی و چشم میثم
گل در این باغ ندیده به شکوفایی تو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×