مشخصات شعر

سفرهای فرات

دلا! بکوش که آیینۀ خدات کنند  

به خود بیایی و از دیگران جدات کنند


بکش ز سینه‌ات آهی اگر حواله شود  

بریز قطرۀ اشکی، اگر برایت کنند


اگر خلاف رضای خدا قدم نزنی  

به اشک چشم تو، البته التفات کنند


تو روزها، گره از کار غنچه واکردی  

که رهروان وفا نیمه شب دعات کنند؟


کمر به تزکیۀ نفس بسته‌ای که تو را  

مقیم خیمۀ آتیتم الزکوه کنند؟


اگر چو حر ز ره اشتباه برگردی  

تو را در آینۀ عشق محو و مات کنند


به سوی کعبۀ دل‌ها سفر توانی کرد  

اگر به حال خود این همرهان، رهات کنند


کبوتران مهاجر، دم از عطش نزنند  

اگر که مشق سفرنامۀ فرات کنند


سفر به محضر محبوب شرط‌ها دارد  

حبیب باش که دعوت به کربلات کنند


سفینه‌های سعادت اگرچه بسیارند  

یکی از آن همه را، کشتی نجات کنند


کسی که در ره جانان، ز جان گذشت او را  

مدار گردش منظومۀ حیات کنند


شفق! اگر نکنی در خلوص، کوتاهی
بلند مرتبه، چون قاسم رسات کنند

 

سفرهای فرات

دلا! بکوش که آیینۀ خدات کنند  

به خود بیایی و از دیگران جدات کنند


بکش ز سینه‌ات آهی اگر حواله شود  

بریز قطرۀ اشکی، اگر برایت کنند


اگر خلاف رضای خدا قدم نزنی  

به اشک چشم تو، البته التفات کنند


تو روزها، گره از کار غنچه واکردی  

که رهروان وفا نیمه شب دعات کنند؟


کمر به تزکیۀ نفس بسته‌ای که تو را  

مقیم خیمۀ آتیتم الزکوه کنند؟


اگر چو حر ز ره اشتباه برگردی  

تو را در آینۀ عشق محو و مات کنند


به سوی کعبۀ دل‌ها سفر توانی کرد  

اگر به حال خود این همرهان، رهات کنند


کبوتران مهاجر، دم از عطش نزنند  

اگر که مشق سفرنامۀ فرات کنند


سفر به محضر محبوب شرط‌ها دارد  

حبیب باش که دعوت به کربلات کنند


سفینه‌های سعادت اگرچه بسیارند  

یکی از آن همه را، کشتی نجات کنند


کسی که در ره جانان، ز جان گذشت او را  

مدار گردش منظومۀ حیات کنند


شفق! اگر نکنی در خلوص، کوتاهی
بلند مرتبه، چون قاسم رسات کنند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×