مشخصات شعر

چشم‌های مطهر

تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است 

چشم‌ها بس که مطهر شده، زمزم شده است


نه فقط شاعر این شعر، عزا پوشیده است 

واژه‌هایش همه اندوه محرم شده است


ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست 

از سرم، سایۀ طوبا نفسی، کم شده است


هر که دارد هوسش نه! عطشش بسم اللَّه 

راه عشق است و به این قاعده ملزم شده است


سوگواران شما، مرثیه‌خوان خویش‌اند 

بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است


من ملک بودم و فردوس برین می‌داند 

این ملک شور که را داشت، که آدم شده است؟


من نه مداحم و نه مرثیه سازم،‌ اما
سرفراز آنکه به توفان شما خم شده است

 

چشم‌های مطهر

تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است 

چشم‌ها بس که مطهر شده، زمزم شده است


نه فقط شاعر این شعر، عزا پوشیده است 

واژه‌هایش همه اندوه محرم شده است


ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست 

از سرم، سایۀ طوبا نفسی، کم شده است


هر که دارد هوسش نه! عطشش بسم اللَّه 

راه عشق است و به این قاعده ملزم شده است


سوگواران شما، مرثیه‌خوان خویش‌اند 

بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است


من ملک بودم و فردوس برین می‌داند 

این ملک شور که را داشت، که آدم شده است؟


من نه مداحم و نه مرثیه سازم،‌ اما
سرفراز آنکه به توفان شما خم شده است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×