- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۲۲۶۳
- شماره مطلب: ۵۸۸۵
-
چاپ
التفات مادری
بر یتیمان حسین از یاوری
کرد زینب، التفات مادری
دیده را از اشک خونین، پاک کرد
درد خود را در دل خود، خاک کرد
دشمن آورْد اشتران بیمهار
بیکسان را کرد بر اشتر، سوار
از جفا دشمن همی آورْد باز
بهر آن بیمار، زنجیری فراز
تاب و خم از زلف خوبان کرده وام
بهر صید اهل دل گردیده دام
سلسله تا بیادب بگْشود دست
خویش را بر گردن بیمار بست
پای شه محکم چو عهد عاشقان
بست بر اشتر ز کینه، ساربان
حلقۀ زنجیر بر پایش فتاد
پای شه را با ارادت بوسه داد
چون برآمد بر شتر، بیمار عشق
بسته شد بر ناقه آن دم، بار عشق
پس زنان گشتند بر اشتر، سوار
اشتران بیجهاز و بیمهار
جانب کوفه شدند از کربلا
جان و دل ز اندوه در کرب و بلا
التفات مادری
بر یتیمان حسین از یاوری
کرد زینب، التفات مادری
دیده را از اشک خونین، پاک کرد
درد خود را در دل خود، خاک کرد
دشمن آورْد اشتران بیمهار
بیکسان را کرد بر اشتر، سوار
از جفا دشمن همی آورْد باز
بهر آن بیمار، زنجیری فراز
تاب و خم از زلف خوبان کرده وام
بهر صید اهل دل گردیده دام
سلسله تا بیادب بگْشود دست
خویش را بر گردن بیمار بست
پای شه محکم چو عهد عاشقان
بست بر اشتر ز کینه، ساربان
حلقۀ زنجیر بر پایش فتاد
پای شه را با ارادت بوسه داد
چون برآمد بر شتر، بیمار عشق
بسته شد بر ناقه آن دم، بار عشق
پس زنان گشتند بر اشتر، سوار
اشتران بیجهاز و بیمهار
جانب کوفه شدند از کربلا
جان و دل ز اندوه در کرب و بلا