- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
- بازدید: ۵۰۳
- شماره مطلب: ۵۸۳۰
-
چاپ
آهنگ جنگ
شاه مظلومان چو کرد آهنگ جنگ
بهر جانبازی کمر بربست تنگ
شعلهآسا بر میانش، ذوالفقار
آفتابی بود در «نصفالنّهار»
بود شمشیرش عیان بر شکل «لا»
آیتی بود آن به نفی ماسوا
جوشنش از حلقۀ گیسوی حور
ظاهر از هر حلقهاش، صوت زبور
بر کَفَش از شاخۀ طوبی، سنان
جسمسوز و چشمدوز و جانستان
ذوالجناح عشق را بنْهاد زین
تنگ بربستش ز زلف حور عین
موسیای بر طور سینا شد عیان
یا چو عیسی بر فراز آسمان
فاش گویم شد عیان بیپرده، یار
سرّ «کُنتُ کنز» گردید آشکار
زُمرۀ سُبّوحیان از خود، خجل
جمله از «نحنُ نُسبِّح»، منفعل
گشت سرّ «اِنّی اَعلَم»، آشکار
کشف «ما لا تَعلمون» از کردگار
جمله اندر قول «لاعِلمَ لَنا»
«رَبّنا اِلّا بِما عَلَّمْتَنا»
عرشیان را سر به زیر پر همه
فرشیان را لرزه بر پیکر همه
رفته از سر، هوش و از دلْشان، قرار
کاین چه شور است و چه عشق است و چه کار؟
جذبۀ شوق ملاقات اله
میکشیدش تا میان قتلگاه
آهنگ جنگ
شاه مظلومان چو کرد آهنگ جنگ
بهر جانبازی کمر بربست تنگ
شعلهآسا بر میانش، ذوالفقار
آفتابی بود در «نصفالنّهار»
بود شمشیرش عیان بر شکل «لا»
آیتی بود آن به نفی ماسوا
جوشنش از حلقۀ گیسوی حور
ظاهر از هر حلقهاش، صوت زبور
بر کَفَش از شاخۀ طوبی، سنان
جسمسوز و چشمدوز و جانستان
ذوالجناح عشق را بنْهاد زین
تنگ بربستش ز زلف حور عین
موسیای بر طور سینا شد عیان
یا چو عیسی بر فراز آسمان
فاش گویم شد عیان بیپرده، یار
سرّ «کُنتُ کنز» گردید آشکار
زُمرۀ سُبّوحیان از خود، خجل
جمله از «نحنُ نُسبِّح»، منفعل
گشت سرّ «اِنّی اَعلَم»، آشکار
کشف «ما لا تَعلمون» از کردگار
جمله اندر قول «لاعِلمَ لَنا»
«رَبّنا اِلّا بِما عَلَّمْتَنا»
عرشیان را سر به زیر پر همه
فرشیان را لرزه بر پیکر همه
رفته از سر، هوش و از دلْشان، قرار
کاین چه شور است و چه عشق است و چه کار؟
جذبۀ شوق ملاقات اله
میکشیدش تا میان قتلگاه