- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۸۹۴
- شماره مطلب: ۵۶۷۹
-
چاپ
مهمان و میزبان
مهمان رسیده، ای تن بیسر! برای تو
زینب ز شام آمده تا کربلای تو
یک میزبان و این همه مهمان به نیم شب
دشوار نیست، گر چه پذیرش برای تو
ای میزبان! سلام شب و روز بر تو! خیز
برگو جواب تا شنوم من صدای تو
خیز از کرم ز جا، قدمی چند پیش آی
تا خواهرت به دیده کشد، خاک پای تو
برخیز و با من از بدن بیسرت بگو
تا من بگویم از سرِ پُر ماجرای تو
من زینبم که از سفر شام میرسم
جز آب دیده، تحفه ندارم برای تو
از رنجهای کوفه و شامم بیان کنم؟
خود دیدهای، دگر چه بگویم برای تو؟
-
لب شکّرشکن
ای برادر! به فدای سر دور از بدنت!
جان به قربان سر و آن بدن بیکفنت!
کاش از روز ازل، زینب تو چشم نداشت!
تا نمیدید به این حال، در این انجمنت
-
یا لیت!
گفتا به ناله کای تن مجروح چاکچاک!
آیا تویی حسین؟ «فَیا لَیْتَنی فِداک»!
آیا تویی برادر زینب؟ که این چنین
با پیکر برهنه، بَرم خفتهای به خاک
-
جواب همسفران
در آن میان چو خطبهی حضرت، تمام شد
وقت جواب همسفران بر امام شد
پاسخدهندهیْ اوّل آنان «زُهیر» بود
کاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
مهمان و میزبان
مهمان رسیده، ای تن بیسر! برای تو
زینب ز شام آمده تا کربلای تو
یک میزبان و این همه مهمان به نیم شب
دشوار نیست، گر چه پذیرش برای تو
ای میزبان! سلام شب و روز بر تو! خیز
برگو جواب تا شنوم من صدای تو
خیز از کرم ز جا، قدمی چند پیش آی
تا خواهرت به دیده کشد، خاک پای تو
برخیز و با من از بدن بیسرت بگو
تا من بگویم از سرِ پُر ماجرای تو
من زینبم که از سفر شام میرسم
جز آب دیده، تحفه ندارم برای تو
از رنجهای کوفه و شامم بیان کنم؟
خود دیدهای، دگر چه بگویم برای تو؟