- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۵۲۲
- شماره مطلب: ۵۶۳۷
-
چاپ
گل آبله
من دختری یتیمه و محنت کشیدهام
عمرم بُوَد گواه که بس داغ دیدهام
گلهای آبله، کف پایم شکوفه زد
از بس که روی خار مغیلان دویدهام
وقتی مرا به ناز و نوازش، نیاز بود
از تازیانه، طعم نوازش چشیدهام
گویید از زبان رقیّه به عاشقان:
در زیر بار هجرت بابا، خمیدهام
از گلشن وجود، در این فصل کودکی
غیر از گل بنفشه، گلی را نچیدهام
آخر خرابه خانه خرابم نمود و لیک
شادم از آن که زود به منزل رسیدهام
ای «هاشمی»! به جملهی دلدادگان بگو:
بر فعل زشتشان، خط غفران کشیدهام
گل آبله
من دختری یتیمه و محنت کشیدهام
عمرم بُوَد گواه که بس داغ دیدهام
گلهای آبله، کف پایم شکوفه زد
از بس که روی خار مغیلان دویدهام
وقتی مرا به ناز و نوازش، نیاز بود
از تازیانه، طعم نوازش چشیدهام
گویید از زبان رقیّه به عاشقان:
در زیر بار هجرت بابا، خمیدهام
از گلشن وجود، در این فصل کودکی
غیر از گل بنفشه، گلی را نچیدهام
آخر خرابه خانه خرابم نمود و لیک
شادم از آن که زود به منزل رسیدهام
ای «هاشمی»! به جملهی دلدادگان بگو:
بر فعل زشتشان، خط غفران کشیدهام